مکتوب

13.00

عنوان: مکتوب

نویسنده: پائولو کوئیلو

مترجم: فروزنده دولتیاری

ناشر: نیک فرجام

موضوع: داستان های برزیلی

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 58

 

تعداد:
مقایسه

توضیحات

مکتوب اثر پائولو کوئلیو است که او در مقدمه این کتاب میگوید: «مکتوب، کتابی از نصایح و پند نبوده، بلکه مجموعه ای از تجربیات حاصله میباشد. قسمت اعظم آن تشکیل شده از آموزشهای استادم به من در طی 11 سال طولانی از همزیستی در کنار یکدیگر میباشد. بخشهای دیگر، قطعه داستانهائی از دوستان و یا اشخاصی میباشد که با آنها حداقل یکبار تماس و برخورد داشته ام، اما برای من پیامهائی فراموش نشدنی به همراه داشته اند.

سرانجام، کتابهایی وجود دارند که من آنها را خوانده و یا داستانهایی که در هر حال متعلق به میراث روحانی نسل بشر هستند و مورد استفاده من قرار گرفته اند.
مکتوب در واقع متولد یک تماس تلفنی آلیسنو لیته، نوه پسری رئیس بنگاه نشد دفترچه ای با ورقهای درخشان” در سائوپائولو میباشد. من در آن زمان در آمریکا بوده و پیشنهادی در زمینه تالیف این کتاب، بدون آن که دقیقا بدانم که قصد نوشتن چه مطلبی را دارم، دریافت کردم. اما آن دعوت به همکاری، تحریک آمیز بوده و من تصمیم به رفتن به جبه و روبرو شدن با مخاطرات گوناگون آن گرفتم.

با مواجه شدن با نوع کاری که میطلبید، تقریبا از انجام آن منصرف شدم، چرا که علاوه بر آنکه برای معرفی کتابهایم باستی سفرهای زیادی به خارج از کشو انجام میدادم، ستون روزنامه ای که در آن من هر روز مطلب مینوشتم دچار وقفه میشد. معذالک نشانه هایی به من میگفتند که در آن کار را انجام دهم: نامه ای از یک خواننده به دستم میرسید، دوستی دست به انجام تفسیری میزد، شخصی به مکن بریده هائی از جراید را نشان میداد..

به تدریج این مطلب را آموختم که در متون تالیفی خود مستقیم و بی طرف باشمهمچنین مجبور به خواندن مجدد متونی که مینوشتم بودم و لذت این کار زایدالوصف بود. در ضمن به هنگام استفاده کردن و نوشتن کلمات و سخنان استادم احتیاط بیشتری به خرج میدادم. درکل، به تمام چیزهائی که در اطراف و حول و حوشم میگذشت، بعنوان انگیزه و دلیلی برای نوشتن مکتوب توجه داشته و نگاه میکردم. و این امر تا اندازه ای مرا غنی ساخت که حتی امروز هم بابت این وظیفه روزانه، احساس شعف میکنم 

مجموعه‌‌ نوشته‌های‌ کوتاه، حکایت‌ها و تاملات‌ و برداشت‌های‌ پائولو کوئلیو، نویسنده‌ی‌ صاحب‌نام‌ برزیلی، از جهان‌ هستی‌ و زندگی. 

مجموعه‌ی‌ نگرش‌ها و برداشت‌های‌ کوتاه‌ پائولو کوئلیو که‌ در ظاهر بدون‌ پیوستگی‌ می‌نمایند، 

اما در این‌ مجموعه‌ به‌ تار و پود هم‌ بافت‌ زیبایی‌ می‌بخشند که‌ هریک‌ وظیفه‌ و افسانه‌ی‌ شخصی‌ خود را دارد. 

این قطعات که از منابع و فرهنگ ها و کشورهای گوناگون الهام بخش پائولو کوئلیو بوده اند، حاصل همکاری او با روزنامه فولیا است. 

او خود می گوید: “مکتوب، پندنامه نیست، تبادل تجربه است.” 

سرانجام ، کتابهایی وجود دارند که من آنها را خوانده و یا داستانهایی که در هر حال متعلق به میراث روحانی نسل بشر هستند و مورد استفاده من قرار گرفته اند. 

مکتوب در واقع متولد یک تماس تلفنی آلیسنو لیته، نوه پسری رئیس بنگاه نشد “دفترچه ای با ورقهای درخشان” در سائوپائولو میباشد. 

من در آن زمان در آمریکا بوده و پیشنهادی در زمینه تالیف این کتاب، بدون آن که دقیقا بدانم که قصد نوشتن چه مطلبی را دارم، دریافت کردم. 

اما آن دعوت به همکاری، تحریک آمیز بوده و من تصمیم به رفتن به جبهه و روبرو شدن با مخاطرات گوناگون آن گرفتم. 

مجموعه‌‌ نوشته‌های‌ کوتاه، حکایت‌ها و تاملات‌ و برداشت‌های‌ پائولو کوئلیو، نویسنده‌ی‌ صاحب‌نام‌ برزیلی، از جهان‌ هستی‌ و زندگی. مجموعه‌ی‌ نگرش‌ها و برداشت‌های‌ کوتاه‌ پائولو کوئلیو که‌ در ظاهر بدون‌ پیوستگی‌ می‌نمایند، اما در این‌ مجموعه‌ به‌ تار و پود هم‌ بافت‌ زیبایی‌ می‌بخشند که‌ هریک‌ وظیفه‌ و افسانه‌ی‌ شخصی‌ خود را دارد. این قطعات که از منابع و فرهنگ ها و کشورهای گوناگون الهام بخش پائولو کوئلیو بوده اند، حاصل همکاری او با روزنامه فولیا است. او خود می گوید: “این کتاب، پندنامه نیست، تبادل تجربه است.”

 

بخشی از کتاب مکتوب: 

یک مربی سیرک با استفاده از حیله ی بسیار ساده ای موفق به کنترل و نگاه داری از یک فیل در بند کشیده می شود. وقتی حیوان هنوز کوچک می باشد، یکی از پاهایش را به تنه ی درخت بسیار محکمی می بندد. هرچه که حیوان مزبور برای آزادی خود تلاش کند، موفق نخواهد شد. 

پس از مدت زمان کوتاهی، او کم کم با این ایده خو می گیرد که آن تنه ی درخت از او قویتر است. هنگامی که فیل دیگر بالغ شده و دارای نیرویی غیر قابل تصور و فوق العاده می باشد، فقط کافی است طنابی را به یکی از پاهای فیل بسته و او را در یک بیشه زار رها کنند. 

چرا که او حتی سعی در آزاد کردن خودش هم نخواهد کرد. برای آنکه دفعات بسیاری را به خاطر می آورد که سعی و تلاش خود را کرده اما موفق نشده است. همانند فیلها، پاهای ما انسانها نیز به چیز بسیار شکننده و ظریفی بسته شده استاما چون از زمان کودکی، با زور و قدرت آن تنه ی درخت خو گرفته ایم، جرأت انجام کاری را به خودمان نمی دهیم. بدون آن که بدانیم که فقط انجام یک حرکت ساده ی شجاعانه کافی است تا تمامی آزادیمان را کشف کنیم.” 

 

به مارمولک فکر کناو تمام عمرش را روی زمین می گذراند، به پرندگان غبطه می خورد و از آنچه سرنوشت برایش مقدر کرده است آزرده خاطر است. فکر می کند: (من منفورترین مخلوق عالم هستم؛ زشت، چندش آور و محکوم به خزیدن روی زمین ) روزی مادر طبیعت از مارمولک می خواهد که پیله ای بتند. مارمولک وحشتزده می شود. او تا آن روز هیچ پیله ای نتنیده است. خیال می کند که با این کار، مقبره اش را می سازد، و خود را برای مردن آماده می کند. 

 

درباره ی نویسنده کتاب مکتوب: پائولو کوئیلو 

پائولو کوئلیو (به پرتغالی: Paulo Coelho) (زاده ۲۴ اوت ۱۹۴۷) نویسنده معاصر برزیلی استرمان‌های او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است.او از سال ۲۰۰۷ سفیر صلح سازمان ملل در موضوع فقر و گفتگوی بین فرهنگی است. وی همچنین از مدافعین آزاد شدن مواد مخدر مانند ماری جوانا و کوکائین است. 

پائولو کوئلیو، یکی ‌از پرخواننده ‌ترین، و تاثیرگذارترین نویسندگان ‌امروز است‌ 

برخی‌ او را کیمیاگر واژه‌ ها می‌ دانند و برخی‌ دیگر، پدیده‌ ای‌ عامه‌ پسند. اما در هر حال‌، کوئلیو یکی‌ از تاثیرگذارترین‌ نویسندگان‌ قرن‌ حاضر است‌. 

خوانندگان‌ بی‌ شمار او از ۱۵۰ کشور، فارغ‌ از فرهنگ‌ و اعتقادات‌ خود، اورا نویسنده‌ ی‌ مرجع‌ دوران‌ ما کرده‌ اند. کتاب‌ های‌ اوبه‌ ۵۶ زبان‌ ترجمه‌ شده‌ اند و جدای‌ از آن‌ که‌ همواره‌ در فهرست‌ کتاب‌ های‌ پرفروش‌ بوده‌ اند، درتمام‌ ط‌ول‌ دوران‌ ظ‌هور او، مورد بحث‌ و جدل‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ قرار داشته‌ اند. 

افکار، فلسفه‌ و موضوعات‌ مط‌رح‌ شده‌ درآثار او، بر ذهن‌ میلیون‌ ها خواننده‌ ای‌ تاثیر گذاشته‌ است‌ که‌ به‌ دنبال‌ یافتن‌ راه‌ خویش‌، و روش‌ های‌ تازه‌ برای‌ درک‌ جهان‌ هستند. 

پائولو کوئیلو نویسنده کتاب مکتوب کیست؟ 

در زندگی نامه پایولو کوییلو اینگونه آمده است که: پائولو کوئلیو در سال‌ ۱۹۴۷، درخانواده‌ ای‌ متوسط‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌ پدرو، مهندس‌ بود و مادرش‌، لیژیا، خانه‌ دار. در هفت‌ سالگی‌، به‌ مدرسه‌ ی‌ عیسوی‌ های‌ سن‌ ایگناسیو در ریودوژانیرو رفت‌ و تعلیمات‌ سخت‌ و خشک‌ مذهبی‌، تاثیر بدی‌ بر او گذاشت‌. اما این‌ دوران‌ تاثیر مثبتی‌ هم‌ بر او داشت‌. در راهروهای‌ خشک‌ مدرسه‌ ی‌ مذهبی‌، آرزوی‌ زندگی‌ اش‌ رایافت‌: می‌ خواست‌ نویسنده‌ شود. درمسابقه‌ ی‌ شعر مدرسه‌، اولین‌ جایزه‌ ی‌ ادبی‌ خود
را به‌ دست‌ آورد. مدتی‌ بعد، برای‌ روزنامه‌ ی‌ دیواری‌ مدرسه‌ ی‌ خواهرش‌ سونیا، مقاله‌ ای‌ نوشت‌ که‌ آن‌ مقاله‌ هم‌ جایزه‌ گرفت‌. 

اما والدین‌ پائولو برای‌ آینده‌ ی‌ پسرشان‌ نقشه‌ های‌ دیگری‌ داشتندمی‌ خواستند مهندس‌ شود. پس‌، سعی‌ کردند شوق‌ نویسندگی‌ را در او از بین‌ ببرند. اما فشار آنها، و بعد آشنایی‌ پائولو باکتاب‌ مدار راس‌السرط‌ان‌ اثر هنری‌ میلر، روح‌ طغیان‌ را در او برانگیخت‌ و باعث‌ روی‌ آوردن‌ او به‌ شکستن‌ قواعد خانوادگی‌ شد. پدرش‌ رفتار او را ناشی‌ از بحران‌ روانی‌ دانست‌. همین‌ شد که‌ پائولو تا هفده‌ سالگی‌، دوبار در بیمارستان‌ روانی‌ بستری‌ شد و بارها تحت‌ درمان‌ الکتروشوک‌ قرار گرفت‌. 

کمی‌ بعد، پائولو با گروه‌ تاتری‌ آشنا شد و همزمان‌، به‌ روزنامه‌ نگاری‌ روی‌ آورد. ازنظ‌ر ط‌بقه‌ ی‌ متوسط‌ راحت‌ ط‌لب‌ آن‌ دوران‌، تاتر سرچشمه‌ ی‌ فساد اخلاقی‌ بود. پدر و مادرش‌ که‌ ترسیده‌ بودند، قول‌ خود را شکستند. گفته‌ بودند که‌ دیگر پائولو رابه‌ بیمارستان‌ روانی‌ نمی‌ فرستند، اما برای‌ بار سوم‌ هم‌ او رادر بیمارستان‌ بستری‌ کردند. 

پائولو، سرگشته‌ ترو آشفته‌ تر از قبل‌، از بیمارستان‌ مرخص‌ شد و عمیقاً در دنیای‌ درونی‌ خود فرو رفت‌. خانواده‌ ی‌ نومیدش‌، نظ‌ر روان‌ پزشک‌ دیگری‌ را خواستند. روان‌ پزشک‌ به‌ آنها گفت‌ که‌ پائولو دیوانه‌ نیست‌ و نباید دربیمارستان‌ روانی‌ بماند. فقط‌ باید یاد بگیرد که‌ چه‌ گونه‌ با زندگی‌ رو به‌ رو شود. پائولو کوئلیو، سی‌ سال‌ پس‌ از این‌ تجربه‌، کتاب‌ ورونیکا تصمیم‌ می‌گیرد بمیرد رانوشت‌. 

پائولو خود می‌ گوید : ورونیکا تصمیم‌ می‌ گیرد بمیرد، درسال‌ ۱۹۹۸ در برزیل‌ منتشر شد. تا ماه‌ سپتامبر، بیش‌ تر ۱۲۰۰ نامه‌ ی‌ الکترونیکی‌ و پستی‌ دریافت‌ کردم‌ که‌ تجربه‌ های‌ مشابهی‌ را بیان‌ می‌ کردند. در اکتبر، بعضی‌ از مسایل‌ مورد بحث‌ دراین‌ کتاب‌ ــ افسردگی‌، حملات‌ هراس‌، خودکشی‌ ــ در کنفرانسی‌ ملی‌ مورد بحث‌ قرار گرفت‌. در ۲۲ ژانویه‌ ی‌ سال‌ بعد، سناتور ادواردو سوپلیسی‌، قطعاتی‌ از کتاب‌ مرا درکنگره‌ خواند و توانست‌ قانونی‌ را به‌ تصویب‌ برساند که‌ ده‌ سال‌ تمام‌، درکنگره‌ مانده‌ بود: ممنوعیت‌ پذیرش‌ بی‌ رویه‌ ی‌ بیماران‌ روانی‌ در بیمارستان‌ ها. 

پائولو پس‌ از این‌ دوران‌، دوباره‌ به‌ تحصیل‌ روی‌ آورد و به‌ نظ‌ر می‌ رسید می‌ خواهد راهی‌ را ادامه‌ دهد که‌ پدر و مادرش‌ برایش‌ درنظر گرفته‌ اند. اما خیلی‌ زود، دانشگاه‌ را رها کرد و دوباره‌ به‌ تاتر روی‌ آورد. این‌ اتفاق‌ در دهه‌ ی‌ ۱۹۶۰ روی‌ داد، درست‌ زمانی‌ که‌ جنبش‌ هیپی‌، درسراسر جهان‌ گسترده‌ بود. این‌ موج‌ جدید، در برزیل‌ نیز ریشه‌ دواند و رژیم‌ نظ‌امی‌ برزیل‌، آن‌ را به‌ شدت‌ سرکوب‌ کرد. پائولو موهایش‌ را بلند می‌ کرد و برای‌ اعلام‌ اعتراض‌، هرگز کارت‌ شناسایی‌ به‌ همراه‌ خود حمل‌ نمی‌ کرد.

شوق‌ نوشتن‌، او را به‌ انتشار نشریه‌ ای‌ وا داشت‌ که‌ تنها دو شماره‌ منتشر شد. در همین‌ هنگام‌، رائول‌ سی‌ شاس‌ آهنگساز، از پائولو دعوت‌ کرد تا شعر ترانه‌ های‌ او را بنویسد. اولین‌ صفحه‌ ی‌ موسیقی‌ آنها با موفقیت‌ چشمگیری‌ روبه‌ رو شد و ۵۰۰۰۰۰ نسخه‌ از آن‌ به‌ فروش‌ رفت‌. اولین‌ بار بود که‌ پائولو پول‌ زیادی‌ به‌ دست‌ می‌ آورداین‌ همکاری‌ تا سال‌ ۱۹۷۶، تا مرگ‌ رائول‌ ادامه‌ یافت‌. پائولو بیش‌ از شصت‌ ترانه‌ نوشت‌ و با هم‌ توانستند صحنه‌ ی‌ موسیقی‌ راک‌ برزیل‌ را تکان‌ بدهند. 

pdf - دانلود کتاب داستان مکتوب - کتاب های پائولو کوئیلو

کتاب مکتوب-دانلودرایگان کتاب-نویسنده پائولو کوئیلو

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب مکتوب در یوتیوب

2- معرفی کتاب مکتوب در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

پائولو کوئیلو

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مکتوب”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.