شاه لیر

15.00

عنوان: شاه لیر

نویسنده: ویلیام شکسپیر

مترجم: ابوالحسن تهامی

ناشر: نگاه

موضوع: نمایشنامه انگلیسی

رده سنی: بزرگسال

تعداد صفحات: 312

تعداد:
مقایسه

توضیحات

معرفی کتاب شاه لیر اثر شکسپیر

کتاب لیر شاه نمایشنامه‌ی مشهور و تراژدیک ویلیام شکسپیر، از بزرگ‌ترین و ارزشمندترین نمایشنامه‌نویسان جهان است و داستان پادشاهی را روایت می‌کند که قصد دارد سرزمین تحت حکومت خود را میان دخترانش تقسیم کند.

شاه لیر سه دختر به نام‌های گونریل، ریگان و کوردلیا دارد. درست مانند فریدون اسطوره بزرگ ایرانی که پسرانش به نام‌های سلم و تور بد هستند و پسر کوچکش ایرج نیک‌نهاد است، گونریل و ریگان دو دختر بزرگ لیر شاه بد و کوردلیا دختر کوچکش نیک‌نهاد است.

ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) در این نمایشنامه درون لیر شاه (King Lear) را می‌کاود و او را یک شاه آرمانی و نیک‌سیرت اما نادان معرفی می‌کند. لیر در این اثر همچون دلقکی نادان جلوه می‌کند و نکته جالب این است که دلقک در این نمایشنامه بیشتر از شاه واقع‌بینی دارد.

در همان ابتدای نمایشنامه نادانی لیر معلوم می‌شود. او قصد دارد سرزمین تحت فرمانروایی‌اش را میان سه دخترش تقسیم کند. هر چند مدت طولانی است که لیر در این سرزمین حکومت می‌کند با این حال از زیروبم قدرت آگاه نیست.

شاه لیر سرزمینش را میان سه دخترش تقسیم می‌کند و تنها نام پادشاهی را برای خود حفظ می‌کند. همین‌جاست که نادانی او برملا می‌شود. قدرت هیچ‌گونه حق افتخاری را نمی‌پذیرد. نادانی این شاه زمانی بیشتر خود را آشکار می‌کند که از هر سه دختر خود می‌خواهد به او بگویند که چقدر دوستش دارند.

چاپلوسی و خودشیرینی دو دختر بزرگ و بدنهاد لیر او را فریب می‌دهد و آزادگی کوردلیا که از چاپلوسی متنفر است و علاقه واقعی‌اش را صادقانه ابراز می‌کند باعث خشم لیر می‌شود. از میان شخصیت‌های این نمایشنامه دختر کوچک لیر شاه کوردلیا با مهربانی، صمیمیت و نیک‌سیرتی خود بسیار دوست‌داشتنی نشان می‌دهد اما شکسپیر چندان به او نمی‌پردازد.

در این نمایش‌نامه دیوانگی لیر به شکل دراماتیک و به روشنی و صراحت کامل نشان داده می‌شود. زمانی که لیر شاه ادگار را در قالب گدایی بدون لباس می‌بیند، لباس‌های خود را پاره می‌کند، چرا که دوست ندارد بدهکار کسی حتی کرم ابریشم، پشم گوسفندان و یا پوست حیوان دیگری باشد.

او صادقانه دوست دارد تنها انسانی بدبخت و برهنه و همچون حیوان چهارپا باشد. هنگامی که در خانه یک کشاورز، برهنه کنار گلوستر نیک‌سیرت و کنت باوفا و دلقک و ادگار می‌نشیند، تصور می‌کند دو دختر بدخوی‌اش مقابل وی نشسته‌اند و او به داوری و قضاوت کارهای آن‌ها مشغول است.

نمایش‌نامه شاه لیر به این دلیل استثنائی و خارق‌العاده محسوب می‌شود که با وجود مرگ شاه در انتهای آن، از رونق و زندگی خاصی بهره‌مند است. شاه لیر انسانیت خود را بعد از اینکه بار دیگر خردش را بازیافت، نشان می‌دهد. او به مدت طولانی نمی‌خواست دختر کوچکش کوردلیا را ببیند، با این حال زمانی که بعد از یک شب آرامش‌بخش از خواب برخاست و افرادی نیک‌خو و صمیمی را در کنار خود دید، خردمندی‌اش را بازیافت و رویه تازه‌ای پیش گرفت.

شاه‌لیر، گونریل، ریگان، کوردیلیا، دوک آلبانی، دوک کورنوال، لرد گلوستر، لرد کنت، ادموند، ادگار، دلقک، ازوالد، دوک بورگندی و پادشاه فرانسه از شخصیت‌های این نمایشنامه هستند.

تاکنون فیلم و تئاترهای بسیاری در داخل و خارج از کشور با اقتباس از این نمایش‌نامه ساخته شده‌اند که برخی از آن‌ها با استقبال بسیاری مواجه بودند.

با ویلیام شکسپیر بیشتر آشنا شویم:

ویلیام شکیپیر نمایش‌نامه‌نویس و شاعر انگلیسی در 26 آوریل سال 1564 متولد شد. او را به عنوان بزرگ‌ترین نویسندۀ انگلیسی زبان می‌شناسند و به علت زادگاهش شهر آون در استنفورد انگلیس لقب سخن‌سرای ایون را به او داده‌اند.

برخی از او به عنوان بزرگ‌ترین نمایش‌نامه‌نویس تاریخ یاد می‌کنند اما زندگی وی دارای ابهامات بسیاری است. پدرش یکی از صاحب‌منصبان دیوانی به شمار می‌رفت که در سال‌های بعد با مشکلات مالی زیادی روبه‌رو شد و مادرش فرزند یکی از زمین‌داران نسبتاً ثروتمند بود.

شکسپیر پس از ازدواجش با آن هثوی عازم لندن شد و مدت زمانی را به ناچار از شدت فقر به نگهداری از اسب‌های افرادی که به نمایش‌خانه‌ها می‌آمدند پرداخت و بعد از روی علاقه‌اش به نمایش در سال‌های 1585 یا 1586 در گروه هنرپیشگان لردلستر مشغول فعالیت شد و به کار ویراستاری نمایش‌نامه‌ها پرداخت.

نمایش‌نامه‌های اولیه شکسپیر همانند رویای نیمه شب تابستان، تیتوس آندرونیکس، هنری چهارم، ریچارد سوم و تاجر ونیزی همگی در اواسط و اواخر دهه 1590 نوشته شده‌اند و نمایش‌نامه‌های شاه لیر، اتللو و مکبث در اوایل دهه 1600 به رشته تحریر درآمده‌اند.

ویلیام شکیپیر در 23 آوریل سال 1616 در 52 سالگی درگذشت. از دیگر آثار او می‌توان به هملت، رومئو و ژولیت، طوفان، هنری پنجم، هیاهوی بسیار برای هیچ، ژولیوس سزار، زمستان، هنری ششم، شاه لیر، دو نجیب‌زاده ورونایی و… اشاره کرد.

شاه لیر

خواندن کتاب لیر شاه به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به آثار شکسپیر و مطالعه نمایش‌نامه علاقه‌مند هستید، به هیچ‌وجه خواندن این کتاب را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب لیر شاه می‌خوانیم:

گلاستر: مطمئنی که دست‌خط برادرت است؟

ادموند: اگر مضمون آن پسندیده می‌نمود، به جرئت سوگند می‌خوردم که از اوست اما اینک با توجه به محتوایش، با طیب خاطر از او نمی‌دانم.

گلاستر: آیا دستخط اوست؟

ادموند: سرورم، دست‌نوشت اوست اما امیدوارم که دلش موافق با فحوایش نباشد.

گلاستر: پیش‌تر دراین‌باره با تو سخنی نگفته است؟

ادموند: هرگز، سرورم. اما بارها از او شنیده‌ام که براین باور است که به هنگام بلوغ کامل پسران و فرتوت گشتن پدران، صواب آن باشد که پدر به کفالت پسر درآید و ادارۀ عوایدش را به او بسپارد.

گلاستر:‌ای رذل،‌ای رذل! این نامه حاوی همان عقیده‌اش است. ‌ای رذل منفور!‌ای رذل بدسرشت و ددمنش و ملعون!‌ای بدتر از ددگان! برو پسرم او را بیاب، به بندش می‌کشم. 3‌ای رذل مذموم! او کجاست؟

ادموند: سرورم، درست نمی‌دانم. اما اگر صلاح بدانید، تا زمانی که گواه گویاتری از قصدش به‌دست نیاورده‌اید، کظم غیظ فرمایید و با حزم اقدام نمایید؛ چه، اگر به خطا و از روی سوء‌تفاهم با او درشتی کنید، آبروتان ریخته و دل مطیع او شکسته می‌شود. حاضرم بر سر جانم شرط ببندم که نیت وی از کتابت این نامه، تنها آزمودن محبت و مودت من به حضرت والا بوده است و هیچ قصد مخوفی در کار نیست.

گلاستر: چنین تصور می‌کنی؟

ادموند: اگر حضرت والا صلاح بدانند، شما را در گوشه‌ای نهان سازم که بتوانید گفتگوهای ما را در این‌باره شخصاً بشنوید و با استماع آن رضایت خاطر شریفتان فراهم‌ آید. بی‌هیچ درنگی این مهم را در همین شامگاه انجام می‌دهم.

بخشی دیگر از کتاب شاه لیر

تا ثُلثی زرخیزتر از خواهرانتان را به چنگ آورید؟ سخن بگویید!

کوردلیا: هیچ، سرورم.

لیر: هیچ؟

کوردلیا: هیچ.

لیر: هیچ از هیچ آید. دوباره سخن بگو!

کوردلیا: آن‌قدر بیچاره‌ام که نمی‌توانم سخنِ دلم را بر زبان‌آورم. اعلیحضرت را طبقِ وظیفه دوست دارم، نه کم نه بیش.

لیر: چه می‌گویی، کوردلیا؟ سخنت را کمی اصلاح کن، مبادا خوشبختی خود را تباه کنی!

کوردلیا: سرور ارجمندم، مرا به دنیا آوردید، پروردید و دوست داشتید.

من همان وظایف را به‌صورت شایسته و بایسته بازمی‌گردانم؛ از شما فرمانبرداری می‌کنم، دوستتان دارم و بیش از هم، به شما احترام می‌گذارم. چرا خواهرانم شوهر کرده‌اند، اگر می‌گویند

تنها شما را دوست دارند؟ شاید، وقتی من ازدواج کنم،

مردی که دست‌پیمان همسری از من گیرد، نیمی از عشق، احترام و وظیفهٔ مرا نیز با خود ببرد.

بی‌گمان، من هرگز همچون خواهرانم ازدواج نخواهم کرد، تا بتوانم تنها پدرم را دوست بدارم.

لیر: آیا دلت با زبانت یکی‌ست؟

کوردلیا: آری، سرورم.

لیر: این‌چنین جوان و این‌چنین نامهربان؟

کوردلیا: سرورم، این‌چنین جوان و این‌چنین راست‌بیان.

لیر: پس این‌گونه باشد. بگذار راست‌گویی‌ات، دست‌پیمانت باشد، زیرا سوگند به تابشِ مقدس آفتاب، به رازهای الههٔ مهتاب و شب، و سوگند به گردشِ سیارات، که هستی و نیستی ما از آنان است، در اینجا، تمام مهرِ پدری، خویشاوندی و پیوند خونی خود را انکار می‌کنم، و از اکنون تا جاودان، تو را بیگانه‌ای برای خود و دلم می‌دانم.

بربرها یا آنان که کودکانشان را در کام می‌کشند، تا اشتهایشان را فروبنشانند، در سینهٔ من به همان اندازه جای دارند و از دلسوزی و حمایت من برخوردارند، که تو داری که زمانی دختر ما بودی.

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب شاه لیر در یوتیوب

2- معرفی کتاب شاه لیر در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

ویلیام شکسپیر

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “شاه لیر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.