ما تمامش می کنیم

16.00

عنوان: ما تمامش می کنیم

نویسنده: کالین هوور

مترجم: محمدجواد شجاعی

ناشر: پرثوآ

موضوع: داستان های آمریکایی – قرن 21 م

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 376

تعداد:
مقایسه

توضیحات

ما تمامش می کنیم اثر کالین هوور یک داستان عاشقانه‌ی معمولی نیست، این کتاب قلبتان را می‌شکند و همزمان، آن را از امید لبریز می‌کند. تا انتهای داستان، در میان گریه خواهید خندید. 

انسان‌ها در مسیر زندگی بر سر دوراهی تصمیم قرار می‌گیرند که گاهی تصمیم برای رفتن در مسیر درست سخت است.

ما تمامش می‌کنیم (It ends with us) تصمیم‌های زندگی یک زن را به تصویر کشیده و راه‌های بی‌شماری را که پیش روی او قرار دارد بیان می‌کند؛

و مخاطب را با او در جهت تصمیم‌گیری درست هدایت می‌کند. در این کتاب عشق، خشونت، گذشت و عقلانیت به دور از کلیشه‌های همیشه و با پایانی متفاوت بیان می‌شود. 

خلاصه ی کتاب ما تمامش می کنیم 

داستان درباره‌ی دختری به نام لیلی است که با یک جراح مغز و اعصاب خوش‌تیپ به نام رایل کینکید وارد رابطه می‌شود، ناگهان زندگی برایش آن‌قدر زیبا می‌شود که باور کردنی نیست اما وقتی دغدغه‌های مربوط به رابطه‌ی جدید، ذهن لیلی را به خود مشغول کرده است، خاطرات اتلس کاریگن، اولین عشقش و رشته‌ای که او را به گذشته‌ پیوند می‌دهد، درگیرش می‌کند.

اتلس در گذشته، با لیلی نقاط مشترک فراوانی داشته و از او محافظت کرده است؛

به همین علت، وقتی ناگهان پیدایش می‌شود، هر آنچه لیلی با رایل ساخته، مورد تهدید قرار می‌گیرد و لیلی درمی‌یابد که گاهی اوقات، کسی که دوستت دارد، بیش از همه آزارت می‌دهد. 

کالین هوور (Colleen Hoover)، با این رمان جسورانه و کاملا منحصر به فرد، داستانی را روایت می‌کند از عشقی فراموش‌ ناشدنی که ناچار باید بیشترین بها را برای آن پرداخت.

هوور در مصاحبه‌ای بیان می‌کند که کتاب «ما تمامش می‌کنیم» سخت‌ترین کتابی است که تا کنون نگاشته و این کتاب را بیشتر از بقیه کتاب‌هایش دوست دارد. 

کالین هوور در سال 1979 در تگزاس آمریکا به دنیا آمد و در سال 2011 اولین رمان خود «بسته» را منتشر کرد.

وبلاگ‌‌نویس معروف «ماریس بلک» به این رمان پنچ ستاره اعطا کرد؛

و این کتاب به سرعت از پرفروش‌های نیویورک تامز شد. وی کتابهای زیادی را به رشته تحریر درآورده، که اغلب آن‌ها جوایز و دستاوردهای خوبی را به خود اختصاص دادند؛

مانند: عقب‌نشینی، ما تمامش می‌کنیم، این دختر و 

کتاب ما تمامش می‌کنیم با عنوان اصلی It ends with us اثری از کالین هوور نویسنده آمریکایی است. کالین هوور اولین رمانش را در سال ۲۰۱۲ منتشر کرد و بعد از آن، تمام رمان‌هایش جزء کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز شدند. 

مشخصات، قیمت و خرید کتاب ما تمامش می کنیم اثر کالین هوور

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب ما تمامش می‌کنیم آمده است: 

کالین هوور با رمان ما تمامش می کنیم جسورانه و کاملا منحصر به فرد، داستانی را روایت می‌کند از عشقی فراموش‌ناشدنی که ناچار باید بیشترین بها را برای آن پرداخت. 

رسانه‌ها و نویسندگان درباره این رمان نظرات مختلفی ارائه داده‌اند.

یو‌اس‌ای تودی درباره این رمان می‌نویسد: «داستانی دلچسب و لطیف که از یادها نمی‌رود. از آن نوع کتاب‌هایی که به یادگار خواهد ماند.» بوک لیست می‌نویسد:

«رمانی جسورانه و جذاب که احساس را درگیر می‌کند. حتی وقتی هوور امید می‌دهد، قدرت و رنج رابطه، همراه مخاطب می‌ماند.» کامی گارسیا نیز درباره ما تمامش می‌کنیم نوشته است:

«کالین هوور به مخاطبش یادآوری می‌کند که عشق، شکننده و آمیخته با شهامت، امید و اشک است.

هر دل‌شکسته‌ای باید این کتاب را بخواند.» و در نهایت سارا پیکانن، نویسنده رمان پرفروش بین‌المللی همسایگان بی‌عیب و نقص نوشته است:

«ما تمامش می‌کنیم یک داستان عاشقانه معمولی نیست. این کتاب قلبتان را می‌شکند و همزمان، آن را از امید لبریز می‌کند. تا انتهای داستان، در میان گریه خواهید خندید 

جملاتی از متن کتاب ما تمامش می‌کنیم 

در مورد دیگران فکر می‌کنم و اینکه در نهایت، چظور تصمیم می‌گیرند به زندگیشان پایان بدهند. آیا بعدا برای این تصمیمشان تاسف می‌خورند؟

حتما درست پس از آنکه اقدام به این کار می‌کنند و یک لحظه پس از آنکه کار شروع می‌شود، هنگام سقوط آزاد سریع، کمی احساس پشیمانی می‌کنند.

آیا در حالی که زمین به سرعت به طرفشان می‌آید، به زمین نگاه می‌کنند و می‌گویند: «عجب گندی زدم. چه فکر مزخرفی بود؟»  

قبلا بهترین روش تخلیه‌ی خشم برای من باغبانی بود. هر وقت دچار استرس می‌شدم، به حیاط خلوت می‌رفتم و هر گیاه هرزی پیدا می‌کردم، بیرون می‌کشیدم. 

یه بار، یکی به من گفت که چیزی به اسم آدم بد وجود نداره؛ همه‌ی ما آدمایی هستیم که گاهی اوقات، کارای بد انجام می‌دیم.

این حرف برای همیشه تو ذهن من مونده، برای اینکه حقیقت داره. همه‌ی ما، تو وجودمون یک کمی خوبی و بدی داریم. 

سرم را تکان می‌دهم و همان‌طور که صدایم را پایین می‌آورم، می‌گویم: «متوجه نمی‌شی، مگه نه؟» در حال حاضر، شکست‌خورده‌تر از آنم که بتوانم به فریاد زدن بر سر او ادامه بدهم.

رایل، من دوستت دارم. شاید اگه چند ماه پیش بود، می‌تونستیم به همین روابط سرسری ادامه بدیم. تو می‌تونستی بری و منم به راحتی می‌تونستم برم سر زندگیم اما موضوع مال چند ماه پیش نیست. ت

و خیلی صبر کردی و اجزای زیادی از من، تو وجودت انباشته شده. پس لطفا منو بازی نده، عکس منو به دیوار آپارتمانت نزن و برام گل نفرست؛

چون وقتی این کارو می‌کنی، من احساس خوبی بهم دست نمی‌ده، رایل. این کارا منو آزار می‌ده. 

نگران بودم که رابطه با تو، به مسئولیت‌هام اضافه کنه. همه‌ی عمرم از این مسئله دوری می‌کردم.

قبلا به اندازه کافی سختی کشیده بودم و دیدن تنشی که ازدواج پدر و مادرم براشون به وجود آورده بود و شکست بعضی از دوستام توی ازدواج، باعث شده بود اصلا حاضر نباشم، توی چنین روابطی نقشی داشته باشم.

اما امشب متوجه شدم که خیلی از آدما دارن اون کارو اشتباه انجام می‌دن. چون اتفاقی که داره بین ما می‌افته، شبیه مسئولیت نیست.

احساس می‌کنم مثل یه پاداشه و من در حالی به خواب می‌رم که فکر می‌کنم چی کار کردم که سزاوار چنین پاداشی بودم.  

همه‌ی انسان‌ها اشتباه می‌کنند. چیزی که شخصیت ما را می‌سازد، اشتباهات ما نیست، بلکه نحوه‌ی برخوردمان با آن اشتباهات و درس گرفتن از آن‌ها، به جای توجیه‌تراشی است.  

شاید دوست داشتن، چیزی نیست که یک چرخه‌ی کامل باشد و به سرانجام برسد؛

شاید چیزی است دارای افت و خیز و زیر و بم، درست مثل آدم‌هایی که در زندگیمان با آن‌ها برخورد می‌کنیم.  

هر انسانی سزاوار آن است که به او فرصت دوباره‌ای داده شود؛ به‌خصوص کسانی که برایمان از هر کس دیگری عزیزتر هستند.  

چشم‌هایش پر از غم می‌شود و همین موجب می‌شود بفهمم که در حال حاضر، رفتن بهترین کار است.

هیچ‌کدام از ما، یکدیگر را از فکرمان بیرون نکرده‌ایم و نمی‌دانم هرگز این کار را خواهیم کرد یا نه.

دارم به این فکر می‌افتم که فراموشی، یک تصور غلط است و بودن در اینجا، در زمانی که من هنوز دارم به اتفاقاتی که در زندگی‌ام افتاده است، فکر می‌کنم، اوضاع را برایم بدتر می‌کند. 

الگوها وجود دارند زیرا شکستن آن‌ها دردناک است.

برای تغییر الگویی که به آن عادت داریم، به توانایی تحمل رنج و شجاعت خیلی زیادی نیاز است.

گاهی اوقات، به نظر می‌رسد ادامه‌ی همان روال همیشگی، آسان‌تر از روبه‌رو شدن با ترسی شبیه آن است که بالا بپریم در حالی که احتمال دارد دیگر روی پاهایمان فرود نیاییم. مادرم این روال را ادامه داد. من آن را ادامه دادم.

اما حالا ما تمامش می‌کنیم.  

 

کالین هوور، نویسندۀ کتاب تلاش کرده است بخشی از زندگی خود را به تصویر بکشد و حتی ادعا می کند که خود برای تصمیم گیری در مورد آنکه قهرمان داستان، سرانجام کدام راه را برگزیند، دچار تردید بوده است.

او به خواننده یادآوری می کند که عشق، حسی شکننده است که با شهامت، امید و اشک آمیخته شده است. 

وی می گوید:  

«تمام انسان ها اشتباه می کنند اما چیزی که شخصیت انسان را شکل می دهد، اشتباهاتی نیست که انجام می دهد، بلکه نحوۀ تلاش برای درس گرفتن از آن ها به جای بهانه تراشی است.» 

منتقدان، داستان کالین هوور را که یکی از بهترین و پرفروش ترین رمان های سال ۲۰۱۶ بوده است، رمانی قوی و متهورانه می دانند و معتقدند هر زن و مردی باید آن را بخواند. 

ما تمامش می‌کنیم اثر کالین هوور | رمان عاشقانه

قسمتی از متن کتاب ما تمامش می‌کنیم: 

گاهی اوقات کسی که دوستت دارد بیشتر از همه آزارت می دهد من خیلی به مرگ فکر می کنم؛

به خصوص، امروز که تازه ــ همین دوازده ساعت پیش ــ جانانه ترین سخنرانی تمجید در مراسم خاکسپاری را که اهالی پلتورا ی مین تاکنون شاهدش بوده اند، ایراد کرده ام.

خب، شاید جانانه ترین سخنرانی نبود و می توانست ناموفق ترین سخنرانی هم به حساب بیاید. فکر می کنم بستگی به این دارد که نظر مادرم را بپرسید یا نظر مرا.

مادرم که احتمالاً تا یک سال، با من صحبت نخواهد کرد.

سوءتفاهم نشود، سخنرانی من مانند سخنرانی خواهر استیو جابز یا برادر پت تیلمن در مراسم خاکسپاری آن ها نبود که در تاریخ ثبت شود اما در نوع خود، پرشور بود. اولش مضطرب بودم.

هرچه نباشد مراسم خاکسپاری اندرو بلوم تحسین برانگیز بود؛ شهردار محبوب شهر زادگاهم پلتورای مین، صاحب موفق ترین آژانس املاک و مستغلات شهر، همسر جنی بلوم محبوب که قابل احترام ترین کمک مدرس کل پلتوراست و پدرلیلی بلوم ـ همان دختر عجیب و غریب با موهای قرمز آشفته که روزی عاشق یک مرد بی خانمان و مایه ی شرمساری کل خانواده شد.

آن من بودم. من لیلی بلوم هستم و اندرو پدرم بود. امروز به محض اینکه در مراسم خاکسپاری در جایگاه تمجید از او صحبت کردم، یک بلیط هواپیما، مستقیم به مقصد بوستون گرفتم و اولین پشت بام بلندی را که توانستم پیدا کنم، تصاحب کردم. باز هم، نه به این علت که اهل خودکشی هستم.

من هیچ قصدی برای آنکه خودم را از این بالا پرت کنم، ندارم. فقط برای این به اینجا آمدم که واقعا به هوای تازه و سکوت نیاز داشتم و آپارتمان لعنتی ام در طبقه سوم به فضای آزاد دسترسی ندارد و هم اتاقی ام دوست دارد مدام صدای آواز خودش را بشنود. 

نقد وبررسی کتاب ما تمامش می کنیم  : 

کالین هوور در این رمان جسورانه داستانی را روایت می کند از عشقی فراموش ناشدنی که ناچار باید بیشترین بها را برای آن پرداخت. 

داستان این رمان درباره دختری با عنوان «لیلی» است که با یک جراح مغز و اعصاب به نام رایل کینکید آشنا می شود و این مساله ناگهان آنچنان زندگی را برایش زیبا می کند که در رویای خود نیز نمی توانسته تصورش کند که باورکردنی نیست.

اما وقتی دغدغه های مربوط به این آشنایی جدید، ذهن لیلی را به خود مشغول کرده، خاطرات اتلس کاریگن، اولین نامزد او و رشته ای که او را به گذشته پیوند می دهد، درگیرش می کند. 

اتلس در گذشته، با لیلی نقاط مشترک فراوانی داشته و از او محافظت کرده است. به همین علت، وقتی ناگهان و به دنبال این آشنایی تازه پیدایش می شود، هر آنچه لیلی با رایل ساخته، مورد تهدید قرار می گیرد و این معنی را در ذهن لیلی پررنگ می کند که هی اوقات، کسی که دوستت دارد، بیش از همه آزارت می دهد

 

 

 

 

 کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب ما تمامش می کنیم در یوتیوب

2- معرفی کتاب ما تمامش می کنیم در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

کالین هوور

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ما تمامش می کنیم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.