توضیحات
معرفی کتاب انسان خداگونه اثر یووال نوح هراری
انسان خداگونه تاریخ مختصر آینده نوشته یووال نوح هراری تاریخدان و استاد دانشگاه اسرائیلی و نویسنده کتاب پرفروش انسان خردمند است. این کتاب در سال 2015 به زبان عبری نوشته شده است و درسال 2016 به زبان انگلیسی ترجمه شده است. این کتاب توسط نشر نو با ترجمه زهرا عالی در سال 1397 به زبان فارسی منتشر شد.
در قسمتی از کتاب انسان خداگونه می خوانیم:
انسان ها در قرن بیست و یکم تلاش میکنند مبدل به خدایان شده و به مرگ و پیری غلبه کنند.انسان ها سعی میکنند حیوانات ، گیاهان و حتی انسان هایی را براساس میل و آرزوهای خودشان خلق کنند …… طبقه بی خاصیت هم به وجود خواهد آمد که شامل میلیاردها انسان خواهد بود.
کتاب انسان خداگونه تاریخ مختصر آینده است اما نه آینده ای دور. آینده ای که هراری از آن صحبت می کند 50 سال بعد و یا حداکثر 200 سال بعد است. هراری کتاب را به سه بخش تقسیم کرده است.
بخش اول : انسان خردمند بر جهان چیره می شود. فصل اول کتاب انسان خداگونه به رابطه ی بین انسان و حیوانات و عواملی که باعث تسلط انسان ها یر آن ها می شود میپردازد. در این بخش به سه سوال پاسخ داده میشود : فرق بین انسان ها و دیگر حیوانات چیست. گونه زیستی انسان چگونه جهان را تسخیر کرد و آیا انسان خردمند گونه زیستی برتر است یا فقط قلدر محله.
بخش دوم : انسان خردمند به جهان معنا می بخشد. در ادامه کتاب هراری از انقلاب زبانی و واقعیت های قراردادی همچون کشورها، مرزها، پول نام میبرد که سبب شد که تا همکاری و تعامل های منعطف و گسترده ایی میان انسان ها صورت بگیرد. انسان ها از حیوانات به دلیل باور به همین واقعیت های قراردادی و تخیلی توانست پیشی بگیرد و رشد کند. در این بخش همچنین هراری بیان میکند که انسان گرایی در واقع نوعی مذهب است که به جای خدا انسان مورد ستایش قرر میگیرد. سه سوال بخش دوم: انسان چه نوع جهانی خلق کرد.انسان چگونه اطمینان یافت که علاوه بر مهار جهان به آن معنا نیز میبخشد. ستایش انسان چگونه به مهم ترین آیین زمان بدل شد.
بخش سوم : انسان خردمند کنترل شرایط را از دست می دهد. هراری این امکان را که ممکن است یک انسان ابر قدرت جایگزین انسان ها و جوامع انسانی شود بررسی میکند.
بخش سوم کتاب هراری به وحدت بشر اختصاص دارد. که نشان می دهد چطور به تدریج سازمان های سیاسی تحکیم یافتند و به صورت یک امپراتوری جهانی حرکت کردند.
در بخش چهارم کتاب به موضوع انقلاب علمی می پردازد و اینکه چگونه این تحول باعث شد انسان ها با نابودی بقیه گونه ها خود را به سلطه گرایان دنیا تبدیل کنند.
هراری معتقد است ما در سطوح فردی چندان برتر از حیوانات نیستیم. اما در سطوح جمعی به این دلیل که راه ورسم همکاری و انعطاف پذیری را میدانیم ، به سادگی نسبت به حیوانات برتری داریم.هراری ما به تفکر دوباره و نو دعوت میکند او از انسان ها میخواهد نگاهی تازه و بدون پیش فرض به وضعیت کنونی انسان و حرکت رو به جلوی او بیندازید.
یووال نوح هراری با قلم فلسفی و ساده ای که دارد با انتشار دو کتاب ارزشمند توانسته نگاه تازه ای را به دنیا علم و مغرفت وارد کند.
برخی از موارد ذکرشده در کتاب انسان خدا گونه:
«جنگ بر می افتد
احتمال خودکشی بیش از کشته شدن در جنگ خواهد بود
قحطی ناپدید می شود
خطر چاقی بشر را بیش از گرسنگی تهدید می کند
مرگ چیزی جز یک مشکل فنی نیست
برابری از میان می رود – پایندگی وارد می شود
آینده برای ما چه در بر دارد؟
مرحله بعدی تکامل همین است
انسان خردمند نشان داد که از کجا آمده ایم
انسان خداگونه نشان می دهد که به کجا می رویم»
انسان خداگونه در پروژهها و آرزوها و کابوسهايي کاوش ميکند که قرن بيستويکم را شکل ميبخشند از غلبه بر مرگ تا خلق زيست مصنوعي. از اينجا به کجا ميرويم؟ و اين جهان شکننده کنوني را چگونه در برابر تواناييهاي نابودگرمان محافظت ميکنيم؟
دکتر يووال نوح هراري از دانشگاه آکسفورد دکتراي تاريخ دارد و در دانشگاه بيت المقدس تاريخ جهان تدريس ميکند. بيش از 65000 نفر در دوره اينترنتي تدريس تاريخ مختصر بشر او ثبتنام کردهاند. کتاب انسان خردمند او که در سال 2014 انتشار يافت به يک پديده بينالمللي تبديل شد و آن را به 40 زبان ترجمه کردهاند.
کتاب پیشامدهای احتمالی در آینده را بررسی میکند. و این گونه استدلال میشود که انسانها طی قرن ۲۱ کوشش میکنند تا بتوانند به شادی، جاودانگی و قدرت خداگونه دست پیدا کنند. و در سرتاسر کتاب هراری با توجه به وقایع گذشته و حال سعی میکند شیوهٔ رسیدن انسان به این خواستهها را پیشبینی کند.
هرارری همچنین حدس می زند که انسان قرن 21 در حال گذار از انسان گرایی و شروع دوره دیتاایسم هست. (اطلاعات محوری) که در این برهه این اطلاعات هست که مهمترین عامل هست و محور همه چیز هست. درواقع مبحث گردش اطلاعات و گردش آزاد اطلاعات و جلوگیری از سانسور اطلاعات و تقاضا برای دسترسی آزاد همه به اطلاعات همه بخش هایی از دیتاایسم هستند. البته جمله آخر کتاب این است که این مطالب پیشگویی نیستند چون تاریخ نشان داده انسان هیچوقت پیشگوی خوبی نبوده و تنها فرضیاتی هستند که ممکن است رخ دهند و شاید هم بشریت کلا مسیر دیگری انتخاب کند.
انسان خداگونه در پروژهها و آرزوها و کابوسهایی کاوش میکند که قرن بیستویکم را شکل میبخشند ــ از غلبه بر مرگ تا خلق زیست مصنوعی. از اینجا به کجا میرویم؟ و این جهان شکنندۀ کنونی را چگونه در برابر تواناییهای نابودگرمان محافظت میکنیم؟
اثر انگشت انسان که محور مفهومی طراحی جلد در کتاب انسان خردمند بود، در کتاب انسان خداگونه به اثر انگشت دیجیتال تبدیل شده است.
نویسنده در این کتاب نیز کمابیش همان آرایی را پی میگیرد که در کتاب پیشین مطرح کرده است. تاریخ را از منظری کلان مینگرد، دورانهای تاریخی را میکاود و سه انقلاب کلی را در تاریخ بشر مشخص میکند.
در دوره نخست،بشر در احاطه ذاتی برتر است ذاتی همهجا حاضر و قاهر و غالب. معیار خیر و شر. اما این ذات برتر نمیتواند بر بشر حکم براند مگر به واسطهی نمایندگانی بر زمین. این نمایندگان بر اساس متونی که مقدسش میخوانند، حیات و ممات آدمی را به نمایندگی از خداوند تفسیر و تعیین میکنند. گناه را تعریف میکنند، معصیت کار را در دنیا عقوبت میدهند و حکم عقوبت او در آخرت را نیز برایش تشریح میکنند.
قسمتی از کتاب «انسان خداگونه»
اکثر سوء تفاهمها در خصوص علم و دین نتیجهٔ تعاریف غلط از دین است. بسیار زیاد اتفاق میافتد که مردم دین را با خرافات، معنویت و اعتقاد به نیروهای ماوراء طبیعی، یا اعتقاد به خدایان اشتباه میگیرند. دین هیچ کدام از اینها نیست.
دین نمیتواند معادل خرافات فرض شود، زیرا اکثر مردم مایل نیستند باورهای محبوب خود را «خرافات» بنامند. ما همیشه به «حقیقت» اعتقاد داریم. این فقط دیگران هستند که به خرافات اعتقاد دارند.
به همین شکل، افراد کمی هستند که به نیروهای ماوراء طبیعی باور دارند. شیاطین، برای کسانی که به آنها اعتقاد دارند، نیروهایی ماوراء طبیعی نیستند. آنها جزئی از طبیعت هستند، درست مثل کدو تنبل، عقرب و میکروب. پزشکان نوین عامل بیماریها را میکروبهای نامرئی میدانند و کشیشان وودو شیاطین نامرئی را عامل بیماریها میپندارند. هیچ چیز ماوراء طبیعی در این نیست: شما شیطانی را عصبانی میکنید و او هم وارد بدن شما میشود و درد ایجاد میکند. چه چیزی طبیعیتر از این میتواند وجود داشته باشد؟ فقط آنها که به شیاطین اعتقاد ندارند، آنها را جدا از نظم طبیعی چیزها میپندارند.
تعریف دین به «اعتقاد به خدا» نیز دارای اشکال است. ما اینطور فکر میکنیم که یک مسیحی متدین به این دلیل مذهبی است که به خدا اعتقاد دارد، در حالی که کمونیستهای پرشور مذهبی نیستند، زیرا کمونیسم خدایی ندارد.
اما دین توسط انسانها به وجود آمده است، نه خدایان، و بر اساس کارکرد اجتماعی خود مشخص میشود، نه وجود خدایان. دین هر آن چیزی است که به ساختارهای اجتماعی انسانی یک مشروعیت فوق بشری بدهد. دین به هنجارها و ارزشهای انسانی، با این استدلال که بازتاب قوانین فوقبشری هستند، مشروعیت میدهد.
دین ادعا میکند که انسانها تابع نظامی از قوانین اخلاقی هستند که خودشان ابداع نکردهاند و نمیتوانند آنها را تغییر دهند. یک یهودیِ معتقد میتواند بگوید که این نظامی از قوانین اخلاقی است که توسط خدا در کتاب مقدس حلول کرده است.
یک هندو میتواند بگوید که قوانین توسط برهما، ویشو و شیوا خلق شدهاند و توسط ودا به انسانها وحی شدهاند. ادیان دیگر، از بودیسم و دائوئیسم گرفته تا نازیسم، کمونیسم و لیبرالیسم، معتقدند که قوانین فوق بشری قوانینی طبیعی هستند، و محصول این یا آن خدا نیستند. هر کدام طبعاً به نوع متفاوتی از قوانین طبیعی باور دارد، که توسط پیامبران و فرهیختگان، از بودا و لوازی گرفته تا هیتلر و لنین، کشف شده و ظهور یافتهاند.
کتاب انسان خداگونه در واقع ادامه کتاب پیشین همین نویسنده است با نام انسان خردمند (تاریخ مختصر بشر)
1-معرفی کتاب انسان خداگونه در یوتیوب
2- معرفی کتاب انسان خداگونه در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.