قتل در خوابگاه دانشجویی

14.00

عنوان: قتل در خوابگاه دانشجویی

نویسنده: آگاتا کریستی

ناشر: هرمس

تعداد:
مقایسه

توضیحات

معرفی کتاب قتل در خوابگاه دانشجويی اثر آگاتا کریستی

کتاب «قتل در خوابگاه دانشجويی» Hickory Dickory Dock نوشته‌ی «آگاتا کریستی» در 31 اکتبر سال 1955 منتشر شد. این داستان از دفتر کار هرکول پوآرو Hercule Poirot کارآگاه تخیلی بلژیکی آغاز می‌شود که در حال مطالعه‌ی نامه‌ای است که منشی‌اش خانم لمون تایپ کرده است. کارآگاه در نامه با سه غلط تایپی روبه‌رو می‌شود که پیش از این سابقه نداشته است. خانم لمون زنی خستگی‌ناپذیر و قوی است که هیچ‌گاه اشتباه نمی‌کند از این رو وجود سه غلط تایپی آن هم در یک نامه بسیار تعجب‌برانگیز بود.

هرکول پوآرو پس از آن که جویای دلیل غلط‌های نامه شد، متوجه شد خانم لمون خواهری دارد که در دردسری عجیب افتاده است. خواهرش از سنگاپور به لندن آمده و در حال حاضر در پلاک 26 خیابان هیکری ساکن است و در کنار دانشجویان جدید که نیمی از آن‌ها سیاه‌پوست هستند مشغول به کار است. جدیداً در محل کار خواهر خانم لمون وسایل به طرز عجیبی گم می‌شوند و هیچ‌کس دلیل آن‌ها را نمی‌داند. خواهر خانم لمون قصد ندارد این موضوع را با پلیس در جریان بگذارد ولی هرکول پوآرو از هر پلیسی تیزهوش‌تر، دقیق‌تر و کنجکاوتر برای یافتن پاسخ معما است.

کتاب «قتل در خوابگاه دانشجويی» یکی دیگر از آثار خواندنی و جنایی «آگاتا کریستی» نویسنده‌ی مشهور انگلیسی است. شخصیت اصلی این اثر هرکول پوآرو کارآگاه برجسته‌ و معروف اروپایی است که به‌دقت سرنخ‌های را در کنار هم قرار می‌دهد و معماهای جنایی را حل می‌کند. «آگاتا کریستی» در خلق این شخصیت از المان‌های ساده اما ماندگار ازجمله سبیل خاص و کله‌ی تخم‌مرغی استفاده کرده و او را به یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های ادبیات جنایی جهان تبدیل کرده است.

زندگینامه‌ی آگاتا کریستی

«آگاتا کریستی» نویسنده‌ی برجسته‌ی بریتانیایی در سال 1890 در شهر دون به دنیا آمد. او در دوران جنگ جهانی اول مدتی را در بیمارستان و داروخانه مشغول به فعالیت شد که نشانه‌هایی از این دوره را در برخی از داستان‌های این نویسنده می‌توان دید. او هیچ‌گاه به دانشگاه نرفت و به‌واسطه‌ی ازدواجش با یک باستان‌شناس به کشورهای دیگر نظیر ترکیه سفر کرد. زندگی «کریستی» همانند داستان‌هایش نیز اسرارآمیز است، او در سال 1926 به مدت ده روز ناپدید شد و توجه رسانه‌ها و مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد. همچنین او علاوه‌بر نوشتن‌ داستان‌های شاهکار جنایی چندین اثر عاشقانه بانام مِری وستماکوت Mary Westmacott منتشر کرده است.

«آگاتا کریستی» تمام زندگی‌اش را وقف نوشتن داستان کرد و در سال 1976 در هشتاد و پنج سالگی بر اثر مرگ طبیعی درگذشت. او از خودش شصت و شش اثر جنایی به یادگار گذاشته که به چندین زبان دنیا ترجمه‌ شده‌اند. کتاب «قتل در خوابگاه دانشجويی» نوشته‌ی این نویسنده‌ی برجسته با ترجمه‌ی «مجتبی عبداللّه‌ نژاد» از سوی انتشارات هرمس در سال 1390 در ایران منتشر شد.

«مجتبی عبداللّه‌ نژاد» مترجم خوب و پرکار ایرانی ترجمه‌ی سایر آثار این نویسنده ازجمله «مقصد نامعلوم»، «در هتل برترام» و «ورق‌ها روی میز» را نیز در کارنامه‌ی کاریش دار. علاوه‌بر آن کتاب «قتل در خوابگاه دانشجويی» از این نویسنده بانام «جنایت‌های خیابان هیکوری» در سال 1374 هم از سوی انتشارات البرز در ایران به چاپ رسیده است.

در بخش‌هایی از کتاب قتل در خوابگاه دانشجويی می‌خوانیم

پوآرو با اینکه شخصاً با چای ساعت پنج عصر مخالف بود و معتقد بود این چای جلو اشتهای آدم برای غذای اصلی، یعنی شام، را می‌گیرد، مدتی بود که لااقل برای پذیرایی از دیگران به آن عادت کرده بود.

جورج، نوکر عزیزش، برای مهمانی امروز دو فنجان بزرگ، یک قوری چای هندی غلیظ، مقداری کرامپت چهارگوش و کره‌ای مقداری نان و مربا، و یک کیک آلوچه چهارگوش بزرگ و مقوی تهیه کرده بود.

همه این‌ها برای پذیرایی از سروان شارپ بود که با خیال راحت به پشتی صندلی خود تکیه داده بود و فنجان چای سومش را می‌خورد.

ببخشید که بی‌موقع مزاحم شدم، آقای پوآرو. تا وقتی دانشجویان برگردند، یک ساعت وقت داشتم. باید از همه آن‌ها بازجویی کنم و صادقانه بگویم، زیاد از این قضیه خوشم نمی‌آید. شما قبلاً بعضی از آن‌ها را ملاقات کرده‌اید و بنابراین شاید بتوانید اطلاعات محرمانه‌ای در اختیارم بگذارید. لااقل در مورد خارجی‌ها.

به نظرتان من شناخت خوبی از خارجی‌ها دارم؟ ولی هیچ‌یک از آن‌ها بلژیکی نبودند، دوست عزیز.

می‌دانم. بلژیکی نبودند، و منظور شما را می‌فهمم. منظورتان این است که چون شما بلژیکی هستید، همه افرادی که ملیتی غیر از ملیت بلژیکی دارند، برایتان خارجی محسوب می‌شوند. ولی اشتباه می‌کنید، دوست عزیز. در مورد مردمان هندی و آفریقایی و امثال این‌ها قبول دارم. ولی به نظرم مردمان اروپای قاره‌ای را بهتر از من می‌شناسید.

بهترین کسی که احتمالاً می‌تواند در این زمینه به شما کمک کند، خانم هابارد است. خانم هابارد الآن چند ماه است که آنجاست و با بچه‌ها رابطه صمیمانه‌ای دارد و آدم‌ها را هم خیلی خوب می‌شناسد.

بله، زن شایسته‌ای است و من به او اعتماد دارم. مالک خوابگاه را هم میل دارم ببینم. امروز صبح تو خوابگاه نبود. چند خوابگاه دیگر هم دارد. همین‌طور چند کلوب دانشجویی. این طور که من فهمیدم، بین بچه‌های خوابگاه محبوبیت زیادی ندارد.

پوآرو یکی دو لحظه چیزی نگفت. بعد پرسید:

به بیمارستان سنت كاترين هم سرزده‌اید؟

بله. مدیر داروخانه آدم خوبی بود. وقتی ماجرا را شنید، خیلی منقلب شد. باور نمی‌کرد. – در مورد دختره چی گفت؟

گفت از یک سال پیش آنجا کار می‌کرده و همه دوستش داشته‌اند. به نظرش دختر کندذهن ولی وظیفه‌شناسی بود. مکثی کرد و بعد افزود:

مورفین هم از داروخانه برداشته شده.

جدا؟ جالب است و البته عجيب.

تارترات مورفین بوده و تو کمد مخصوص داروهای سمی نگهداری می‌شده. قفسه بالا. بین داروهایی که خریدار کمتری دارد. مثلاً قرص‌های انرژی‌زا مصرف بالایی دارد و هيدروكلوريد مورفین بیشتر از تارترات مورفین استفاده می‌شود.

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب قتل در خوابگاه دانشجویی در یوتیوب

2- معرفی کتاب قتل در خوابگاه دانشجویی در آپارات

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “قتل در خوابگاه دانشجویی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.