توضیحات
معرفی کتاب هملت اثر ویلیام شکسپیر
نمایشنامهی هملت شاید مهمترین نمایشنامهی ویلیام شکسپیر باشد. او این نمایشنامه را در سال 1602 نوشت و این نمایشنامه بلندترین نمایشنامهی شکسپیر شناخته میشود. نمایشنامهی هملت یکی از مهمترین نمایشنامههایی است که در تاریخ ادبیات جهان نوشته شده است.
این نمایشنامه تا امروز بارها به روی صحنه رفته است و اقتباسهای هنری و ادبی زیادی از آن شده است. نمایشنامهی هملت امروزه در مهمترین دانشگاههای جهان تدریس میشوند و تا امروز نقدهای مختلفی بر روی آن صورت گرفته است.
اعتبار نمایشنامهی هملت از تعداد ترجمههایی که به زبانهای مختلف شده است، آشکار میشود؛ این کتاب تاکنون به بیش از صد زبان دنیا ترجمه شده است و در فهرست کتابهایی که به بیشترین زبانهای دنیا ترجمه شده، قرار دارد.
خلاصه داستان هملت
داستان هملت دربارهی شاهزادهی دانمارکی است. هملت، شاهزادهی دانمارکی و انسانی مهربان، متواضع، مبادی آداب، شجاع و دانشمند است. او را نمیتوان فریب داد و از دروغ و ریا بهشدت نفرت دارد. تنها عیب او تردید است. او میداند به او خیانت شده و باید انتقام بگیرد، اما تردید و دودلی روح او را عذاب میدهد.
شخصیت هملت در طی داستان دچار تحول میشود. او که در ابتدای ماجرا فردی کمالجو است، پدرش را به عوان انسانی کامل و پادشاهی منصف میشناسد.
مادرش «گرترود»، نمونهی یک انسان شریف، فداکار و خانوادهدوست است ولی رفتهرفته ماجراهایی اتفاق میافتد که ابعادی دیگر از زندگی را به هملت نشان میدهد.
حیرت و ناباوری از مرگ پدر و ازدواج دوبارهی مادر باعث دردی جانکاه در هملت میشود. بهخصوص زمانی که هملت درمییابد عمویش «کلادیوس» با مکر و حیله به جایگاه پادشاهی رسیده است.
هملت از این همه رویداد دچار سرگشتگی میشود، از همه چیز حتی دلدادهاش «اوفلیا» روی برمیگرداند و در نتیجه راه زندگی را گم میکند و نمیداند کار درست چیست. از اینجاست که آن ویژگیهای خاص هملت، شاهزادهای که شکسپیر خلق کرده است، آشکار میشود و سرنوشتاش را جاودان میکند.
دربارهی ویلیام شکسپیر نویسندهی کتاب هملت
ویلیام شکسپیر، مشهورترین شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است. او را شاعر ملی انگلستان میدانند و بالاترین نشان ملی انگلستان یعنی «سخنسرا ایوان» به شکسپیر اهداشده است.
بسیاری او را بزرگترین نمایشنامهنویس تاریخ میدانند. شکسپیر با 39 نمایشنامه، و 154 غزلواره و دو قصیده، از پرکارترین نویسندگان قرن هفدهم انگلستان است. محققان شکسپیر را تنها نویسندهای میدانند که آثارش به تمام زبانهای زندهی دنیا ترجمهشده است.
نمایشنامههای شکسپیر به دودسته اصلی تقسیم میشوند، تراژدی و کمدی. شکسپیر در هر دو سبک تبحر فراوانی داشت. هملت، مکبث، اتللو و ریچارد سوم از پرطرفدارترین تراژدیهای شکسپیر هستند. رویای شب نیمه تابستان، شب دوازدهم و کمدی اشتباهات تعدادی از کمدیهای شکسپیر هستند.
با توجه به اینکه شکسپیر در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی میزیست، به زبان انگلیسی باستان حرف میزده است. این زبان با انگلیسی امروزه بسیار متفاوت است.
به همین دلیل خواندن شکسپیر به زبان اصلی بسیار مشکل است، اما آثار شکسپیر آنقدر مهم هستند که در طول سالیان علاوه بر ترجمه به زبانهای مختلف، در زبان انگلیسی هم آسانسازی شدهاند. نقشی که شکسپیر در ادبیات انگلستان داشت، آنقدر پررنگ و قابلتحسین است که او را همتراز با فردوسی در شعر فارسی و هومر در شعر لاتین میدانند.
ترجمهی کتاب هملت به فارسی
انتشارات نمایش کتاب هملت را با ترجمهی آرش خیرآبادی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است. آرش خیرآبادی نویسنده، مترجم و نمایشنامهنویس ایرانی است.
او تاکنون سمتهای مختلفی مانند سردبیری مجلات معتبر و مدیریت انجمن هنرهای نمایشی خراسان رضوی را برعهده داشته است. از جمله کتابهای او میتوان به کتاب هملت و نارنیا اشاره کرد.
چرا باید کتاب هملت را خواند؟
هملت در دستهای از کتابها قرار میگیرد که همهی کتابخوانها حداقل یکبار باید آن را در زندگیشان بخوانند. این کتاب داستان زندگی تک تک ماست. هملت تراژدی بزرگی است که همهی خوانندگان را زنده میکند. این کتاب یک شاهکار جهانی است و خوانش آن را به همهی کتابخوانان پیشنهاد میکنیم.
-
کتاب هملت در دستهی کتابهای نمایشنامه قرار دارد.
-
کتاب هملت مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
-
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 208 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 10 روز بخوانید.
-
کتاب هملت حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتابهای طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع علمی را بخوانند مفید خواهد بود.
در بخشی از کتاب میخوانیم
برناردو: اینک در چه حالید هوراشیو؟ می لرزید و رنگ از رخسارهیتان پریده! آیا این تخیّلات ما بود و دیگر هیچ؟
در این باره بر چه باورید؟ آیا باز هم بر سخن پیشین خود پای می فشرید؟
هوراشیو: خدای را شاهد میگیرم که هرگز باور نمیکردم، اگر به چشم خویش چنین بی تردید،
منطق خشکم پذیرش دیدن روحی روان را گواهی نمیداد.
مارسلوس: آیا شاه را نمیمانست؟
هوراشیو: من، دست کم از آنچه میان مردم پچ پچه میگردد، میدانم شاه فقید، که پرهیبش هم اینک بر ما گذشت، از سوی فورتین براس، شاه نروژ، به مبارزه فراخوانده گشت. شاهی که آرزوهای خودپسندانهاش چند خاری در تن هملت بزرگ می خلید. هملتی که این سوی جهان، همه به بزرگا و دلاوریاش، معترفند. و فورتین براس، به دست هملت شاه کشته شد.
اما پیماننامهای مهر زده و مومینه گشته هست که بر پایهی تعهدات کشورداری و آیین رزم آوری نگاشته شده. و در آن فورتین براس پیمان کرده بود تا اگر روزی کشته شد، همهی سرزمینهای خویش را به آن پادشاه واگذارد که از نبرد با وی پیروزمند برون میآید.
و هملت مرحوم نیز ذیل همان پیمان نامه را دستینه کرده و خود بر آن گردن نهاده که چنانچه او نیز شکست خورد، بهرهای هم سنگ از خاک کشورش را به اندازهای که با تمام کشور نروژ برابر است، به فورتین براس واگذارد، جنگ پایان یافت و فورتین براس کشته شد.
پس بنا بر عهدی که در سطور پیمان نامه بود، همهی سرزمینها به هملت رسید. ولی اینک، فرزند او فورتین براس پسر، با آن سرشت تیز و خوی تندی که دارد، جای به جای، در گوشه و کنار، راه زنان و چپاولگرانی را تنها به دست مزد خوراک و وظیفهای کم مقدار گرد آورده، همه پرزهره و گستاخ، تا بر زمینهایی که پدرش از دست داد، دست اندازد و به زور تیغ و تیر از ما واپس گیرد.
من چنین میانگارم که انگیزهی همهی آماده باشهای ما، همهی این پاس داریهای سترگ و همهی تلاشها و جنب و جوشهای بزرگ، سرچشمه از آن دارد.
2- معرفی کتاب در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.