نمی توانی به من آسیب بزنی

15.00

عنوان: نمی توانی به من آسیب بزنی

نویسنده: دیوید گاگینز

مترجم: مهرداد یوسفی

ناشر: آتیسا

موضوع: ورزشکار، سرگذشتنامه

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 304

 

تعداد:
مقایسه

توضیحات

نمی توانی به من آسیب بزنی بر ذهنت چیره شو و ناممکن را ممکن کن، که از عناوین پرفروش نیویورک تایمز و آمازون محسوب می‌شود، زندگینامه سرسخت‌ترین مرد جهان، دیوید گاگینز را به تصویر می‌کشد.

مردی که با وجود گذشته‌ای سخت، از طریق سخت‌کوشی خود را به به یک ورزشکار استقامتی ممتاز جهان و چهره نیروی مسلح آمریکا تبدیل کرد.

 

دیوید گاگینز (David Goggins) در کتاب نمی‌توانی به من آسیب بزنی (Can’t hurt me: master your mind and defy the odds) داستان روزهای تلخ کودکی‌اش را به تصویر می‌کشد.

پسر سیاه‌پوستی که از طرف پدرش مجبور به تحمل شدیدترین شکنجه‌های روحی و جسمی می‌شود و فقر و افسردگی نیز طی سال‌های دراز مانند ماسه روان او را می‌خراشد.

اما خوشبختانه داستان با این رنج‌ها ادامه پیدا نمی‌کند و در یک نقطه عطف دیوید تصمیم می‌گیرد که دیگر یک بازنده نباشد. او تلاش می‌کند تا از تمام قوا و استعداد خود استفاده کند و موفق شود.

 

گاگینز نشان‌تان می‌دهد که واقعاً چه کسی هستید و چه توانایی‌هایی دارید؟ یقیناً گمان می‌کنید به این موضوع واقفید؛

اما باورِ شما حقیقت را نشان نمی‌دهد. انکار، بزرگ‌ترین منطقه‌ی امن است. نگران نباشید. شما تنها نیستید.

در سراسر جهان، در هر کشور و شهری، میلیون‌ها نفر با چشمانی بی‌روح مانند زامبی‌ در خیابان‌ها می‌گردند، به‌ راحتی عادت می‌کنند، خود را قربانی می‌دانند، و از توانایی‌هایشان بی‌خبرند.

 

حقیقت این است که همه‌ی شما انتخاب‌های محدود کننده و طبق عادت می‌کنید.

این مسئله مانند غروب آفتاب طبیعی و عادی، و مانند جاذبه‌ی زمین بنیادی است. ذهن‌تان همین‌طور شکل می‌گیرد.

به همین دلیل است که انگیزه‌ها از بین می‌روند. حتی بهترین سخنرانیِ انگیزشی یا روش‌ خودیاری نیز فقط تأثیری موقتی دارند.

آن‌ها سیستم مغزتان را درست نمی‌کنند؛ آرزوهای‌تان را بزرگ و زندگی‌تان را شادتر نمی‌کنند. انگیزه تقریباً هیچ‌کس را تغییر نمی‌دهد.

 

انسان‌ها با مطالعه و عادت و خواندنِ داستان‌ تغییر می‌کنند.

شما به ‌کمک کتاب نمی‌توانی به من آسیب بزنی می‌فهمید که وقتی از بیش‌ترین ظرفیت‌تان استفاده کنید ذهن و جسم‌تان قادر به انجام چه کارهایی خواهد بود.

می‌فهمید چطور به آن ظرفیت دست یابید. وقتی انگیزه یافته باشید، هرچه سر راه‌تان است به سوختی برای دگرگونی شما تبدیل می‌شود، از جمله تبعیض نژادی، تبعیض جنسیتی، مصدومیت، طلاق، افسردگی، چاقی، مصیبت، یا فقر.

 

در حال حاضر دیوید گاگینز به‌ عنوان نماد نیروهای مسلح ایالات متحده و از ورزشکاران برجسته‌ی استقامت در جهان شناخته می‌شود.

او تنها کسی است که تا به امروز موفق شده آموزش‌های تخصصی نیروی دریایی، رنجر ارتش و کنترل کننده هوایی تاکتیکی نیروی هوایی ایالات متحده را با موفقیت به اتمام برساند.

 

او به کمک این کتاب در تلاش است تا شما را متقاعد سازد که از ظرفیت ذهن و جسم خود، بیشترین بهره را ببرید.

به عبارت دیگر با گام‌هایی که در آن مطرح نموده می‌توانید به استقبال موفقیت، افتخار و آرامش بشتابید.

 

این کتاب برای تمام کسانی که از توانایی و استعداد خود بی‌خبرند و همچنین خود را قربانی شرایط اطرافشان می‌دانند بسیار مفید و موثر خواهد بود.

 

نکوداشت‌های کتاب نمی‌توانی به من آسیب بزنی:

 

دیوید گاگینز در را به روی درد، شر، تاریکی، و بدترین‌ها، و نیز بهترین‌های بشریت، و قدرت روح انسان باز می‌کند… و این فقط در فصل یک است.

اگر به دنبال کتابی هستید که بتواند در دنیایی آشفته الهام‌بخش باشد این کتاب را بخوانید. (New York Times)

 

– من دریافته‌ام که وجود افرادی مانند این مرد الهام‌بخش است. همه افراد زندگی دیوید گاگینز را تجربه نخواهند کرد، اما او اثبات این امر است که هرکسی می‌تواند در صورت داشتن فضای مناسب آنطور زندگی کند. (Kelly Slater, Eleven-Time World Champion Surfer)

 

– با تمام شدن کتاب دیوید گاگینز، شما ذهنیت قربانی خود را کنار خواهید گذاشت. جایی که پس از خواندن کتاب به آنجا می‌روید کاملا مربوط به شماست.

او به عنوان مردی که خلاء بزرگی در قلب خود داشت، به شما می‌گوید هیچ عذر و بهانه‌ای در زندگی وجود ندارد، بلکه تنها دلایلی برای تلاش بیشتر وجود دارد. (Jim DeFelice, Author of American Sniper)

نمی توانی به من آسیب بزنی اثر دیوید گاگینز

در بخشی از کتاب نمی‌توانی به من آسیب بزنی می‌خوانیم:

 

غذا خوب بود؛ ولی با اینکه شش‌ هفت سال بیش‌تر نداشتم می‌دانستم که شامِ خانوادگیِ ما در مقایسه با دیگر خانواده‌ها فرمالیته و مزخرف است.

به علاوه، باید سریع می‌خوردیم و وقت نبود از آن لذت ببریم؛ زیرا ساعت هفت عصر درها باز می‌شدند و دیگر حق وقت تلف‌ کردن نداشتیم.

باید سر جای خود می‌بودیم و وسایل نیز باید آماده می‌بودند.

 

پدرم مانند کلانتر بود و وقتی پایش را داخل اتاقک دی‌جی می‌گذاشت بر ما کاملاً تسلط داشت.

با چشمی تیزبین همه‌ی اتاق را بررسی می‌کرد. اگر خطایی کرده بودیم، فریادش به گوش‌مان می‌رسید یا گاهی هم مشتش.

 

آن سالن زیر نورهای سقفی چیز خاصی به نظر نمی‌آمد؛ اما وقتی او نورها را کم می‌کرد، نورهای تزیینیِ قرمز رنگ در میدان می‌درخشیدند و در گوی‌های آینه‌ایِ گردان منعکس می‌شدند و جذابیت رولر دیسکو را بیش‌تر می‌کردند.

آخر هفته‌ها و شب‌ها، صدها اسکیت‌باز با ازدحام از در داخل می‌شدند. اکثراً خانوادگی می‌آمدند و برای ورودی سه دلار و برای اسکیت نیم دلار می‌پرداختند و وارد زمین می‌شدند.

 

اجاره‌ی اسکیت‌ها و مدیریت کل آن ایستگاه با من بود. چهارپایه را مثل چوبِ زیربغل با خودم همه‌جا می‌بردم. بدون آن، مشتریان نمی‌توانستند مرا ببینند!

اسکیت‌های بزرگ زیر پیشخوان و سایزهای کوچک‌تر بالا بودند و باید از قفسه‌ها بالا می‌رفتم و این باعث خنده‌ی مشتریان می‌شد.

مادرم فقط صندوق‌دار بود و ورودیه را دریافت می‌کرد.

برای ترانیس، پول همه‌ چیز بود. وقتی مردم وارد می‌شدند آن‌ها را می‌شمرد و هر لحظه درآمدش را حساب می‌کرد و برای همین، وقتی بعداز تعطیلی کار، به‌ سراغ صندوق می‌رفت تقریباً از داخل آن خبر داشت.

به‌ نفع‌مان بود که پول‌ها همه سر جای‌شان باشند.

گاگینز داستان را با شرح روزهای تلخ کودکی خود آغاز می‌کند. پسری سیاه‌پوست که شدیدترین شکنجه‌های روحی و جسمی را از سوی پدر خود متحمل شده است.

فقر و افسردگی طی سال‌های طولانی همچون ماسه روان دیوید گاگینز را به پایین کشیده است.

خوشبختانه داستان با ادامه رنج‌های این پسر سیاه‌پوست ادامه نمی‌یابد؛

نقطه عطف ماجرا رقم می‌خورد و دیوید تصمیم می‌گیرد یک بازنده نباشد.

او می‌کوشد تا از تمام توانایی و استعداد خود بهره بگیرد و موفق شود.

در حال حاضر دیوید گاگینز به‌عنوان نماد نیروهای مسلح ایالات متحده و یکی از ورزشکاران برتر استقامت در جهان شناخته می‌شود.

دیوید گاگینز تنها شخصی است که تاکنون توانسته آموزش‌های تخصصی نیروی دریایی، رنجر ارتش و کنترل‌کننده هوایی تاکتیکی نیروی هوایی ایالات متحده را به پایان برساند.

 

او سعی دارد در این کتاب خواننده را متقاعد سازد تا از بیش‌ترین ظرفیت ذهن و جسم خود استفاده کند.

در واقع با کمک گام‌های مطرح شده در این کتاب می‌توان موانع را کنار زد و به استقبال موفقیت، افتخار و آرامش شتافت.

بدون شک لحن صادقانه و همراه با صمیمیت این کتاب تاثیر بسزایی در جلب مخاطب دارد.

خواندن کتاب نمی‌توانی به من آسیب بزنی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 

مطالعه این کتاب را به همه کسانی که از توانایی و استعداد خود بی‌خبر هستند و خود را قربانی شرایط می‌دانند پیشنهاد می‌کنیم.

 

جملاتی از کتاب نمی توانی به من آسیب بزنی

وقتی در را باز کردم صدای دزدگیر بلند شد و من شوکه شدم! خشکم زده بود.

به دیوار تکیه دادم و به صدای قدم‌هایش گوش دادم.

صدای تق‌تق پله‌ها می‌آمد و می‌دانستم کارم تمام است.

از پله‌ها پایین آمد، با لباس حوله‌ای، قهوه و هفت‌تیربه‌دست از غذاخوری به مهمان‌خانه آمد و تفنگش را به جلو نشانه گرفت.

لوله تفنگ را می‌دیدم که آرام از گوشه اتاق بیرون می‌آمد.

همین که از گوشه اتاق بیرون آمد مرا دید که شش متر آن‌طرف‌تر ایستاده بودم؛ اما تفنگش را پایین نیاورد.

درست وسط دو چشمم را نشانه گرفت. صاف به او خیره شدم، با چهره‌ای رنگ‌پریده. پاهایم به کف زمین چسبیده بود.

کس دیگری در خانه نبود. بخشی از من از او انتظار داشت که ماشه را بکشد.

در آن زمان، دیگر اهمیت نمی‌دادم که زنده بمانم یا بمیرم.

یک پسر هشت‌ساله خسته و ساده بودم که دیگر از ترس از پدرم خسته شده و از اسکیت‌لند بی‌زار بودم.

بعداز یکی‌دو دقیقه تفنگش را پایین آورد و به طبقه بالا برگشت.

 

در زندگی هیچ نعمتی به‌اندازه‌ی شکست مورد چشم‌پوشی واقع نشده و اجتناب‌ناپذیر نبوده است. من بارها از این نعمت سهم برده‌ام و آموخته‌ام به آن مشتاق باشم؛

زیرا اگر شکست‌های‌تان را به‌خوبی کالبدشکافی کنید، سرنخ‌هایی خواهید یافت که کجا به اصلاحات نیاز دارید و چطور درنهایت به هدف‌تان می‌رسید.

نمی‌توانید اجازه دهید که شکستی ساده شما را از مسیر مأموریت خارج کند یا بگذارید چنان بر شما تسلط یابد و در مغزتان نفوذ کند که روابط‌تان با افراد نزدیک‌تان را به خطر بیندازد.

هرکسی گاهی شکست می‌خورد. قرار نیست زندگی منصفانه باشد؛ چه رسد به این‌که به هر خواسته‌ی شما تن بدهد.

برای دیوید گاگینز، دوران کودکی کابوس بود. فقر، تبعیض و آزار جسمی روزهایش را رنگین می‌کرد و شب‌هایش را تیره‌وتار.

اما گاگینز با تأدیب نفس، سرسختی ذهنی و سخت‌کوشی، خود را از جـوانی افسرده، دارای اضافه‌وزن و بدون آینده، به نماد نیروهای مسلح ایالات متحده و یکی از برترین ورزش‌کاران استقامت در جهان تبدیل کرد.

او تنها فرد در طول تاریخ است که دوره‌های آموزشی نخبگان در یگان ویژه‌ی نیروی دریایی ایالات متحده، تکاوران نیروی زمینی و اکیپ رزمیِ کنترل هواییِ نیروی هوایی را به پایان رسانده و به‌دنبال ثبت رکورد در تعداد زیادی از ورزش‌های استقامتی است.

همین باعث شده نشریه‌ی آوتساید او را «ورزیده‌ترین مرد (واقعی) امریکا» معرفی کند.

گاگینز در نمی‌توانی به من آسیب بزنی، داستان زندگی حیرت‌انگیز خود را با ما در میان می‌گذارد و فاش می‌کند که بیش‌ترِ ما فقط از چهل‌درصد توانایی‌های‌مان بهره می‌بریم.

داستان گاگینز نشان می‌دهد کـه هرکسی می‌تواند درد را عقب براند، بر ترس غلبه کند و تمام پتانسیلش را به کار بگیرد.

پی دی اف کتاب نمی توانی به من آسیب بزنی
خلاصه ای از کتاب نمی توانی به من آسیب بزنی

پیدا کردن قدرت خودتان

بسیاری از افراد از سختی و موانع زندگی فرار می کنند در حالی که عبور از سختی ها و زنده بیرون آمدن از آن ها نیروی درون را افزایش خواهد داد.

سختی و درد شما را به نسخه ای قوی تر از خودتان تا زمانی که با آن سختی مواجه نشده بودید تبدیل می کند درست مانند وزنه برداری که با نشستن روی نیمکت و خوردن خوراکی های نا سالم اندام شش تکه و عضلانی پیدا نمی کند بلکه به تلاش سخت و ورزش منظم و بسیاری کارهای دیگر برای قوی تر شدن نیاز دارد.

اگر سختی های زیادی در زندگی کشیده اید به جای تلاش برای یافتن مزیت آن ها، ارباب شان شوید و به این فکر کنید که چگونه همه این دردها، چالش ها و فداکاری ها شما را قوی تر کرده است.

از شرایط دشوار زندگی برای حرکت کردن به جلو استفاده کنید و هر روز بر سختی ها غلبه کنید، این جا نقطه ای است که قدرت در آن نهفته است و شما هر روز بهتر خواهید شد.

فراموش نکنید اگر در زندگی سختی نکشید زندگی به شما سخت خواهد گرفت و شما هیچ قدرتی در برابرش نخواهید داشت.

قانون 40 درصد

قانون 40 درصد دیوید گاگینز می گوید شما در هر شرایطی فقط 40 درصد از آن چه واقعا می توانید را انجام می دهید در حالی که می دانید قادر به انجام کارهای بسیار بیشتری هستید.

در درون شما چیزهای زیادی وجود دارد، هیولاهایی که هرگز سعی نکرده اید به آن ها ضربه بزنید و در میان همه آن ها یک گاورنر است که همواره شما را از انجام کارهای دشوار و خطر کردن منع می کند تا متحمل درد و رنج بیشتر نشوید.

غلبه بر گاورنر درونی

گاورنر مفهومی است که اغلب در اتومبیل ها از آن استفاده می شود.

این ابزار برای جلوگیری از کار بیش از حد ماشین، جریان سوخت و هوای داخل موتور را محدود می کند.

بدون گاورنر ماشین بسیار سریع تر از حالت معمول حرکت خواهد کرد.

شما نیز در ذهن خود یک گاورنر دارید که:

  • محدودیت های شما را می داند

  • پیوسته به شما می گوید ریسک نکنید و خودتان را از کارهای سخت دور نگه دارید

  • از احساس عدم امنیت شما تغذیه می کند

اگر می خواهید زندگی عالی داشته باشید باید بدانید چگونه گاورنر ذهن خود را متوقف کرده و منطقه امن خود را به چالش بکشانید.

به دنبال درد باشید، گویی شغل شما همین است

این جمله با چیزی که اکثر مردم به شما می گویند متفاوت است. شما باید خود را 10 درصد بیشتر از آن چه در شرایط معمولی می توانید انجام دهید تحت فشار بگذارید، این کار اگرچه سخت و دردناک است اما با کمک آن و به تدریج می توانید گاورنر درون خود را مهار کنید.

بسیاری از چیزهایی که در زندگی می خواهید تنها در نتیجه به چالش کشیدن منطقه امن حاصل می شود و این مسئله زمانی رخ می دهد که بتوانید با درد و رنج های زندگی درگیر شوید.

به گفته دکتر سوزان جفرز برای داشتن زندگی عالی باید منطقه امن خود را وسعت دهید و برای این کار لازم است با ترس های خود روبرو شده و بر آن ها غلبه کنید.

آینه مسئولیت

یکی از بهترین تکنیک ها برای مقابله با گاورنر این است که هر روز اهداف خود را روی آینه بنویسید.

همه ما به یادآوری دائمی اهداف خود نیاز داریم در غیر این صورت مغز مسیرهای ساده و آسان را دنبال خواهد کرد.

اگر برای امروز خودتان برنامه کاری مشخصی نداشته باشید ممکن است روز خود را با تماشای تلویزیون یا بازی مورد علاقه تان بگذرانید یا خودتان را با کارهای ساده سرگرم کنید

اما اگر دقیقا بدانید چه می خواهید، چه کارهایی برای رسیدن به آن باید انجام دهید و مسئولیت های خود را روی آینه نوشته باشید دیگر زمانی برای تلف کردن ندارید و هر لحظه برای تحقق آن ها تلاش خواهید کرد.

با تکنیک آینه شما به طور دائم با سوال هایی همچون “آیا چیزی که گفته بودی انجام می دهی را انجام دادی؟” یا “آیا اهدافی که تعیین کرده ای را دنبال می کنی؟” و … روبرو خواهید شد و لازم است مدام به تحلیل و بررسی کارهایی که انجام داده اید بپردازید.

گاگینز نیز در آینه مسئولیت به شما پیشنهاد می کند چالش هایی را که هر روز باید با آن ها روبرو شده و بر آن ها غلبه کنید را مشخص کرده و سپس به آن ها حمله کنید.

کلید نهایی برای رسیدن به بیشترین حد خود

دیوید گاگینز در دوره ای از زندگی اش به خاطر مشکلات پزشکی آموزش های SEAL در نیروی دریایی ایالات متحده را رها کرد، او فرزندی در راه داشت، بیکار بود، بدهی زیادی داشت، پول زیادی به دست نمی آورد اما در نهایت خود را مجبور کرد دوباره در آموزش های SEAL ثبت نام کند. چگونه؟

گاگینز معتقد بود باید به خاطر خانواده اش و به خصوص نوزادی که در راه داشت در این مسیر موفق شود، این کار تنها برای خودش نبود و این افکار انگیزه زیادی در او ایجاد می کرد.

او مجبور بود به مشکلاتی که در سر راه داشت غلبه کند، مهم نبود چه مشکلی باشد.

ورود به نیروی دریایی تنها انتخاب ذهنی اش بود، او مدرک دانشگاهی یا چیز خاص دیگری نداشت، بنابراین دوباره در آموزش های SEAL ثبت نام کرد و با وجود شکستگی در کتف و پا کل تمرینات را به پایان رساند.

گاگینز این کار را کرد زیرا خودش را به این کار مجبور و متعهد کرده بود. تعهد به انجام، کلید نهایی رسیدن به بیشترین حد خودتان است.

یا خودتان را به آن متعهد می کنید یا زندگی شما را به این کار مجبور خواهد کرد!

لازمه موفقیت بزرگ

گاگینز پیش از آن که بتواند در تمرینات SEAL ثبت نام کند به انجام آن متعهد شده بود، به همین دلیل برای این که واجد شرایط حضور در تمرینات شود در عرض سه ماه بیش از 45 کیلوگرم وزن کم کرد.

فکر نکنید که قبل از شروع هر کاری باید از هر نظر آماده باشید بلکه چیزی که در درجه اول اهمیت دارد تعهد است، بعد از متعهد شدن آن چه لازم است را متوجه خواهید شد.

گاگینز همیشه خود را در شرایط خواستن قرار داده است، در آموزش ها ثبت نام کرد، در مسابقه شرکت کرد، نام خودش را به عنوان مدیر عامل ثبت کرد و … او خود را متعهد کرده بود که به هر حال راهی برای موفقیت پیدا کند.

بالاخره یک روز …

بسیاری از مردم امیدوار هستند روزی برسد که زندگی آسانی داشته باشند و آرزوهای آن ها برآورده شود.

این طرز نگاه به زندگی بسیار خطرناک است زیرا باعث می شود همواره فکرتان حول و حوش میان برها بگردد و مانند بسیاری از افراد ذهنیت برنده شدن شانسی را در خود پرورش دهید که در نتیجه از درد، سختی ها، چالش ها و مبارزاتی که در مسیر رسیدن به آرزوهای خود دارید دوری کرده، هرگز طعم رشد واقعی را نخواهید چشید و به آن چه در نظر دارید نمی رسید.

بعد از این که گاگینز رکورد گینس بیشترین دراز نشست در 24 ساعت را شکست بسیاری از افراد او را تحسین کردند و برایش جشن گرفتند اما برای او آن لحظه، تنها زمانی برای رفتن به چالش دشوار دیگر بود.

این طرز فکری است که ما نیز باید در زندگی داشته باشیم، باید هر بار از صفر شروع کنیم و بدانیم کار ما هرگز تمام نمی شود، هر روز نبردی تازه است که باید تلاش کنیم در آن برنده شویم.

ذهن پینه بسته

احتمالا دیده اید در وزنه برداری به دلیل اصطحکاک دست با وزنه ها کف دست ورزشکار پینه می بندد و هرچه وزنه ها سنگین تر باشد پینه ها بیشتر می شوند.

نوازندگان گیتار هم با این مسئله روبرو هستند و انگشت آن ها به دلیل تماس زیاد با سطح سخت گیتار پینه می بندد.

پینه ها شاید باعث درد شوند اما به خاطر آن ها است که وزنه بردار می تواند وزنه های سنگینی بردارد و نوازنده آهنگ های دلنشینی بنوازد.

در زندگی نیز باید با انجام کارهای دشوار باید کاری کنید ذهن تان پینه ببندد زیرا هیچ هدف والایی بدون سختی به دست نمی آید و برای تحقق آن باید هر روز از منطقه راحتی خود خارج شوید.

جملات طلایی کتاب نمی توانی به من آسیب بزنی

  • شما در معرض خطر یک زندگی بسیار راحت و امن قرار دارید، زندگی ای که در آن بدون حتی پی بردن به پتانسیل واقعی خود از دنیا می روید.

  • هیچ کس قصد ندارد به تو کمک کند، هیچ کس برای تجاتت نخواهد آمد.

  • ما یا در حال بهتر شدن هستیم یا بدتر شدن.

  • درد، درب مخفی داخل ذهن باز می کند که به اوج کارایی و سکوت زیبا منجر می شود.

  • مهم ترین مکالمات شما صحبت هایی است که با خودتان داشته اید.

  • آن چه که میان من و تقریبا هر کس دیگری فاصله می اندازد این است که من اجازه ندادم تمایل به راحتی بر من حاکم شود.

  • همه گاهی اوقات در زندگی خود شکست می خورند، زندگی قرار نیست عادلانه باشد.

  • وقتی خسته ام متوقف نمی شم بلکه وقتی به پایان برسم متوقف می شوم.

 

 کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب نمی توانی به من آسیب بزنی در یوتیوب

2- معرفی کتاب نمی توانی به من آسیب بزنی در آپارات

اطلاعات بیشتر

مترجم

نویسنده

دیوید گاگینز

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “نمی توانی به من آسیب بزنی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.