پشت درهای بسته

15.50

عنوان: پشت درهای بسته

نویسنده: بی ای پاریس

مترجم: منیره ژیان

ناشر: آزرمیدخت

موضوع: داستان های انگلیسی

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 320

 

تعداد:
مقایسه

توضیحات

پشت درهای بسته با عنوان فرعی – زندگی عالی یا خیالی واهی؟ – اولین رمان بی. اِی. پاریس است که یک تریلر روانشناسانه محسوب می‌شود و خواننده را در هر صفحه به چالش مى‌کشد.

در هشتادمین صفحه‌ى کتاب پشت درهای بسته قلابى به ذهن شما مى‌اندازد و چنان ذهنتان را درگیر مى‌کند که نمى‌توانید دَمى کتاب را زمین بگذارید.

 

در قسمتی از پشت جلد کتاب، نقد کتاب سانفرانسیسکو نوشته است:

 

پشت درهای بسته، یک داستان کلاسیک را در دنیایی مدرن روایت می‌‌کند.

این کتاب یکی از ترسناک‌‌ترین تریلرهای روانشناسانه‌ای است که تا به حال خوانده‌ام.

با خواندن هر فصل بیشتر درگیر داستان می‌شوید و بیشتر احساس شخصیت داستان، گریس، را درک می‌کنید؛

استیصال از اینکه هیچ‌ کس تو را باور نمی‌کند و تو باید بجنگی تا عزیزترین آدم زندگی‌ات از آسیب مصون بماند.

 

داستان کتاب پشت درهای بسته

 

جک و گریس، زوجى موفق‌اند که همه به آنها حسودى می‌کنند و حسرت زندگى ایده‌آل و بى‌نقصشان را مى‌خورند.

آن دو با اینکه در سنین بالا با هم آشنا شده و ازدواج کرده‌اند، زوجى خوشبخت و عاشق به نظر مى‌رسند.

اما آیا این ویترین خوش‌رنگ و رو همه حقایق زندگى آنها را نشان مى‌دهد؟

 

در ابتدا مخاطب از طریق راوى که «گریس» است با زندگى بى‌نقص این زوج آشنا مى‌شود.

زندگى‌اى سرشار از موفقیت و رضایت که هر بیننده‌اى را ناگزیر به غبطه وا مى‌دارد.

اندکى بعد، با ورود دوست جدید این زوج، استر، همه چیز رنگ و بویى دیگر مى‌گیرد، اما باز هم کنجکاوى استر از نوعى است که بیشتر بوى حسادت و تجسس در زندگى خصوصى را مى‌دهد تا بو بردن از قضیه‌اى مشکوک که پشت تمام این ظاهرسازى‌ها پنهان است.

 

براى لحظه نخست، با ورود میلى، خواهرِ کم سن و سال گریس به بازى، ممکن است حس کنید خلل را پیدا کرده‌اید و این همان نقص زندگى این دو است، اما کمى بعد متوجه خواهید شد که اگرچه همه چیز به میلى ختم مى‌شود اما داستان پیچیده تر از این حرفهاست.

اندکى مى‌گذرد و نقابها از صورت برداشته مى‌شود.

آنگاه خواننده مات و مبهوت مى‌ماند که چطور شد! این همان قلاب ماجراست، همانجا که دیگر یک نفس مى‌خوانید و مى‌خوانید تا به انتها برسید و ببینید سرنوشت این آدمهاى عجیب و به ظاهر خوشبخت چیست؟

 

حوادث داستان ساختارى پیوسته دارند و جایى نیست که خواننده از رمق بیفتد و یا بى‌حوصله شود.

سکانس‌هاى در هم ریخته از روایت، شکلى سینمایى و تا حدى جنایى به داستان بخشیده است که به خوبى ذهن را به چالش مى‌کشد و شوق کشف را در مخاطب بیدار نگه مى‌دارد.

و در انتها این حسِ همذات پندارى قوى با شخصیت مورد ظلم واقع شده‌ى داستان است که از این کتاب یک کتاب خوب مى‌سازد.

هم حسى با او و نقشه کشیدن براى فرار، و پرسیدن اینکه «اگر من بودم چه کار مى‌کردم؟» همه این‌ها ادله‌اى است براى اینکه با رضایت کامل کتاب را ببندید و نفسى از سر آسایش بکشید.

درباره کتاب پشت درهای بسته

 

این کتاب روایتی است برگرفته از زوایای تاریک ذهن انسان.

کتاب پشت درهای بسته اولین رمان بی.اِی. پاریس است و در فضایی نقل می‌‌شود که دو عنصر ترس و تعلیقِ میان گذشته و حال خواننده را درجا میخکوب می‌کند، چرا که او نیز در جدال بین عقل و احساس گرفتار می‌‌شود و مجبور به پیدا کردن راه فرار است.

 

راوی داستان زن جوانی به نام گریس است که داستان زندگی قبل و بعد از ازدواجش را در فصل‌های موازی حال و گذشته روایت می‌کند.

اطرافیان گریس به زندگی او و همسر خوش سیمایش، جک، غبطه می‌خورند، غافل از آنکه حقیقتی ترسناک پشت درهای بسته انتظار خواننده را می‌کشد…

 

کتاب پشت درهای بسته رمانی است که رنگ و بوی ترس دارد و در عین حال خواننده را به تامل در تناقض میان ظاهر و باطن انسان‌ها وامی‌دارد.

 

اینکه فصل‌‌های روایت کتاب بین زمان حال و گذشته شیفت می‌کند و پر از رمز و راز است، خیلی هیجان‌‌انگیز کتاب را جلو می‌برد و واقعا نمی‌توان کتاب را زمین گذاشت.

از همان اوایل کتاب می‌توان حس کرد که ازدواج بین جک و گریس بر پایه فریبکاری استوار است و اون تصویر ازدواج همه چی چیز تمام، زیادی تصنعی‌ است ولی کم کم متوجه می‌شویم که اوضاع خراب‌تر از این حرف‌هاست و…

ترجمه‌ی کتاب نیز بسیار خوش‌خوان و روان بود.

 

این کتاب به ما یاد می‌دهد کورکورانه به کسی اعتماد نکنیم، که بدون شناخت، صرف بخاطر رفتار و ظاهر خوب کسی دل‌باخته او نشویم و البته از روی ظاهر زندگی آدم‌ها قضاوت به خوشبختی و سعادت آن‌ها نکنیم و اینکه نشانه‌ها را نادیده نگیریم.

جملاتی از متن کتاب پشت درهای بسته

 

به اتاقی نگاه می‌اندازم که در مدت شش ماه گذشته خانه‌ام شده است.

چیز زیادی در آن وجود ندارد، یک تخت، یک پنجره با حفاظ آهنی و یک در دیگر که به سرویس کوچکی منتهی می‌شود و تنها راه من برای ورود به دنیایی دیگر است و تنها تزیینات آن یک دوش، روشویی، صابون و یک حوله هستند.

با اینکه وجب به وجب این اتاق را می‌شناسم، باز هم با چشمانم جست‌ و جو می‌کنم، چرا که همیشه فکر می‌کنم شاید جایی ندیده وجود داشته باشد که زندگی‌ام را قابل‌ تحمل‌تر کند؛

مثلا میخی که با آن بتوانم پریشانی‌ام را روی لبه‌ی تخت خط‌ خطی کنم، یا اگر ناگهان ناپدید شوم، اثری از من بر جا مانده باشد. اما هیچ‌ چیز وجود ندارد. به هرحال، هدف جک، مرگ من نیست.

 

   هیچ قانون و قاعده‌ای در غذا دادن ندارد. شاید یک بار در صبح و یک بار عصر برایم غذا بیاورد، و یا اصلا نیاورد.

اگر برایم صبحانه بیاورد، ممکن است غذای معمول صبح و آب‌ میوه باشد، یا میوه و آب. برای شام، ممکن است غذایی سه قسمتی به همراه نوشابه باشد و یا ساندویچ و شیر.

جک می‌داند که هیچ‌ چیز بهتر از روال عادی زندگی نیست، از این رو هر چیز شبیه آن را از من دریغ می‌کند.

اگرچه این را نمی‌داند، و دارد به من لطف می‌کند، چون روال عادی زندگی‌ام مختل شده، هیچ خطری وجود ندارد که دیوانه شوم و نتوانم فکر کنم؛ و من باید بتوانم فکر کنم.

 

وقتی او را جلوی در می‌بینم، مثل همیشه از اینکه قیافه‌ اش کاملا طبیعی است، احساس آشفتگی می‌کنم، چرا که مطمئنا باید چیزی در صورتش باشد، گوش‌های دراز و یا یک جفت شاخ که از ذات شیطانی‌ اش خبر دهند.

کتاب پشت درهای بسته روایتی است جنایی برگرفته از زوایای تاریک ذهن انسان.

اولین رمان بی. اِی. پاریس در فضایی نقل می‌شود که دو عنصر ترس و تعلیقِ میان گذشته و حال خواننده را درجا میخکوب می‌کند، چرا که او نیز در جدال بین عقل و احساس گرفتار می‌شود و مجبور به پیدا کردن راه فرار است.

این کتاب یکی از ترسناک‌ترین تریلرهای روانشناسانه است که در سال ٢٠١٦ منتشر شده و به سرعت در لیست آثار پرفروش نیویورک تایمز و یو. اس. تودی قرار گرفته است.

با خواندن هر فصل از کتاب پشت درهای بسته بیشتر درگیر داستان می‌شوید، گویی بیشتر احساس شخصیت داستان، گریس، را درک می‌کنید.

زوجی به ظاهر بی‌نهایت خوشبخت شخصیت‌های اصلی رمان پشت درهای بسته (Behind Closed Doors) را تشکیل می‌دهند، غافل از آنکه قدرت حرف‌های محبت‌آمیزشان بیش از حد تصور است.

از ابتدای داستان بازی روانی با کلمه‌ها آغاز می‌شود و به مرور آنچه پشت در پنهان شده است، رخ می‌نمایاند.

این تریلر روان‌شناسانه در عین حال با روایتی ساده و روان و به دور از هر گونه پیچیدگی، داستانی خلق می‌کند که توصیف‌ بی‌بدیل احساسات و عواطف انسانی، به‌ویژه ترس و نفرت، از ویژگی‌های مهم آن به‌حساب می‌آید.

پشت درهای بسته رمانی است که رنگ و بوی ترس دارد و درعین‌حال خواننده را به تأمل در تناقض میان ظاهر و باطن انسان‌ها وا می‌دارد.

بی. اِی. پاریس (B. A. Paris)، ریشه‌ای فرانسوی/ اتریشی دارد. وی در انگلیس بزرگ شد و سپس به فرانسه رفت و آنجا چند سالی به‌عنوان کارگزار در بانکی بین‌المللی مشغول به کار بود.

پس از آن دوباره تدریس را فرا گرفت و همراه همسرش یک مؤسسه‌ی زبان تأسیس کرد. آن‌ها هنوز در فرانسه زندگی می‌کنند و پنج دختر دارند. کتاب پشت درهای بسته اولین رمان اوست.

در بخشی از پشت درهای بسته می‌خوانیم:
صبح روز جمعه، وقتی به من می‌گوید که بهترین لباسم را بپوشم، دست خودم نیست و به تنها چیزی که فکر می‌کنم این است که آیا لحظه‌ای که بی‌صبرانه منتظرش بودم فرا رسیده است.

ذهنم به آینده پرواز می‌کند اما به خودم یادآور می‌شوم که بارها نیز همین گونه سرخورده شده بودم. حتی وقتی سوار ماشین می‌شوم هنوز به خودم اجازه‌ی باور کردن نمی‌دهم.

اما وقتی به سمت شهر حرکت می‌کنیم، کم‌کم دارد باورم می‌شود و با هیجان شروع به نقشه کشیدن می‌کنم و وحشت زده‌ام که شاید این لحظه را از دست بدهم.

اما وقتی که جک ماشین را بیرون رستوران پارک می‌کند و از آن خارج می‌شود می‌فهمم که چقدر خوش‌خیال بودم.

مشخصات، قیمت و خرید کتاب پشت درهای بسته اثر بی. ای

درباره‌ی بی. ای. پاریس

 

خانم بی. ای. پاریس متولد سال ۱۹۵۸ انگلستان است. دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرده و بیشتر دوران بزرگ‌سالی را همراه همسر و پنج دخترش در کشور فرانسه گذرانده است.

او در فرانسه به شغل معلمی و حسابداری مشغول بوده.

پشت درهای بسته نخستین رمان بلند خانم پاریس است که در بدو انتشارش بسیار فروش داشت و موفق بود.

حق امتیاز برگردان سینمایی این اثر فروخته‌شده است و خانم پاریس امیدوار است اگر روزی فیلمی بر اساس پشت درهای بسته ساخته شود جرج کلونی نقش اول فیلم را داشته‌باشد.

جملاتی از کتاب پشت درهای بسته

 

آن روز صبح در تایلند، فردای شبی که فهمیدم با یک هیولا ازدواج‌کرده‌ام؛

برخلاف همیشه اصلاً عجله‌ای نداشتم جک از خواب بلند شود چون می‌دانستم به‌محض بیدار شدنش باید شروع به نقش بازی کردن کنم. بیشتر شب را به آماده کردن ذهنم گذرانده بودم، پذیرفتن این نکته که اگر می‌خواهم فوری و به‌سلامت به انگلستان بازگردم، باید وانمود کنم زنی شکست‌خورده و ترسو هستم. از ترسو نشان دادن خودم نگران نبودم چون واقعاً ترسیده بودم.

تظاهر به شکست‌خوردگی سخت‌تر بود. صرفاً به این دلیل که در سرشتم جنگندگی وجود داشت؛

اما از آن‌جایی که جک پیش‌بینی کرده بود پیش از رفتن از تایلند دوباره برای فرار تلاش می‌کنم تصمیم گرفتم کاری نکنم. مهم بود فکر کند حالا کاملاً تسلیم‌شده‌ام.

صدای تکان خوردنش را شنیدم. خودم را بیشتر داخل پتو مچاله و تظاهر به خواب کردم. امیدوار بودم یک خرده مهلت بیشتری به دست بیاورم.

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب پشت درهای بسته در یوتیوب

2- معرفی کتاب پشت درهای بسته در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

بی ای پاریس, بی. ای. پاریس

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “پشت درهای بسته”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.