توضیحات
کتاب «آواره و سایهاش» اثری از «فریدریش نیچه» است که «سعید فیروز آبادی» آن را به فارسی برگردانده است. این اثر نخستین بار در سال 1879 به صورت پیوست و مکمل کتاب «انسانی، زیاده انسانی»، و بعدها به صورت مستقل منتشر شد.
“اگر همه چیز خوب پیش برود ، زمانی فرا می رسد که فرد یادبودهای سقراط را به جای کتاب مقدس به عنوان راهنمای اخلاق و خرد به کار می گیرد.”
“هرگز در برابر پشیمانی تسلیم نشوید ، یک باره به خود بگویید: پشیمانی به معنای نوعی توجیه در برابر اولین عمل احمقانه است.”
کتاب آواره و سایه اش: و آراء و اندیشه های گوناگون ( کتابی برای ارواح آزاد) (به آلمانی: Menschliches، Allzumenschliches: Ein Buch für freie Geister) کتابی است از فریدریش نیچه ، فیلسوف قرن نوزدهم ، که در اصل در سال 1878 منتشر شده است.
در سال 1876 ، نیچه از واگنر جدا شد ، و در همان سال سلامتی فزاینده او (احتمالا اثرات اولیه تومور مغزی) وی را مجبور به درخواست مرخصی از وظایف دانشگاهی خود در دانشگاه بازل کرد. در پاییز 1876 ، او در سورنتو ، در خانه یک حامی هنری ثروتمند ، مالویدا فون میسن باگ ، به دوستش پاول ری پیوست و کار در مورد این کتاب را شروع کرد.
ژانر این رساله در زمان نگارش این کتاب کاملا شناخته شده بود: در سنت آلمان ، مهمترین سلف نیچه شخصیتی از روشنگری بود ، گئورگ کریستوف لیختنبرگ ، که نوشته های وی را نیچه بسیار تحسین می کرد.
کار نیچه همچنین مدیون شوپنهاور است ، خصوصا تصحیحات وی برای حکمت عملی (1851).
جملاتی از متن کتاب آواره و سایه اش
-
1- و کشیشان و … از هر قماشی چه درشتان و چه نازكان، به کودک می قبولانند که همواره از چیزی یکسر متفاوت سخن می گویند: از درمان روح، از خدمت گذاری دولت و خواسته دانش، یا از حیثیت و مالکیت، همچون ابزاری برای خدمت گذاری به تمامی بشریت. در حالی که نیاز تک تک افراد، نیازهای بزرگ و کوچکش در خلال بیست و چهار ساعت شبانه روز، در نظرشان امری خوارمایه یا على السویه است …
-
2- تازه بو برده ام که چه بد با تو تا می کنم، سایه عزیزم: من هنوز کلمه ای از اینکه چه اندازه خوشحال می شوم، تو را بشنوم و نه صرفا ببینمت، بر زبان نرانده ام. تو در خواهی یافت سایه را دوست می دارم همچنانکه نور را برای اینکه زیبایی رخسار، وضوح كلام، نیکی و استواری منش بر جا بماند، سایه نیز همانقدر ضروری است که نور، این دو دشمن هم نیستند، بلکه عاشقانه دست هم را می گیرند. همینکه نور ناپدید می شود، پشت سرش سایه نیز غیب می شود.
درباره فریدریش نیچه نویسنده آواره و سایه اش
«فریدریش ویلهِلم نیچه فیلسوف»، شاعر، منتقد فرهنگی، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی بود که آثارش تأثیری عمیق بر فلسفه غرب و تاریخ اندیشهی مدرن بر جای گذاشتهاست.
او در 15 اکتبر 1844 در شهر کوچک روکن واقع در لایپزیک پروس به دنیا آمد. نیچه در دوران کودکی پدرش را که کشیش بود از دست داد. در نتیجه او در محیطی زنانه با مادر و خواهرش الیزابت بزرگ شد. میگویند یکی از دلایل مشکلات بعدی نیچه با زنان نیز همین نکته بود، چراکه او شناختی قابلتوجه از رفتار زنان داشت و این نکته سبب ترس زنها از نیچه میشد.
از نیچه به عنوان یکی از سه متفکری که تاریخ اندیشه مدرن را متحول کردهاند، یاد میشود و بسیاری از نظریه پردازان پستمدرن او را متفکر کلیدی و مؤثر در اندیشههای خود معرفی میکنند. نیچه ازجمله اولین کسانی بود که در قرن نوزدهم به نقد مدرنیته پرداخت.
مدرنیته در قرن نوزدهم مورد دفاع بسیاری از متفکران بود. اگرچه اندیشه نیچه وجهی مدرن دارد اما خود او متوجه شده بود که مدرنیته دچار یک سری تضادهای درونی است و به همین دلیل دستبهنقد مدرنیته زد. برخی او را «مدرن ضدمدرن» نامیدهاند.
نیچه در سال 1885 در اثر معروف خود به نام چنین گفت زرتشت، شخصیتی به نام زرتشت به وجود میآورد که سخنگوی ایدههای خود نیچه بر ضد اخلاق ارباب-برده است که به نظر نیچه سیستم اخلاقی است که در آیینهای یهودیت ٫ مسیحیت و سایر ادیان استفاده میشود. نیچه میگویید که زرتشت اولین اخلاقگرا است و خود آن را خلق کرده و اشکارش کردهاست. و میگویید که تنها در تعلیمات وی است که راستی بالاترین خصوصیت است.
شاکلهٔ اصلی نوشتههای نیچه از جدل فلسفی، شاعری، نقد فرهنگی وقصه تشکیل شده و در کنار آن بهطور گستردهای نیز به هنر،لغتشناسی، تاریخ، دین و دانش پرداخته شدهاست.
نوشتههای او در عین آنکه سرشار از جملات قصار و گوشه کنایه است، شامل مباحث بسیار دیگری همچون اخلاق، زیباییشناسی، تراژدی،معرفتشناسی، خداناباوری و خودآگاهی نیز میگردد.
بنیانهای اصلیِ فلسفهٔ او عبارتند از نقدهایی تند علیه حقیقت مطلق در دفاع از منظرگرایی، انگارهٔ «آپولونی و دیونیسی»، نقدهایی تبارشناسانه بر دین و اخلاق مسیحی و نظریه او در این رابطه تحت عنوان «اخلاق ارباب-بردهای»، تصدیق زیباییشناسانهٔ هستی و وجود در واکنش به پدیدهٔ «مرگ خدا» و بحران عمیق هیچانگاری، و تعریفسوژه بشری به عنوان تجلیگاه ارادههای متنازع و در-کشاکش که در مجموع با عنوان «اراده قدرت» شناخته میشود.
نیچه در آثار بعدیاش مفاهیم تأثیرگذاری همچون «اَبَر-مرد» و «بازگشت جاودان» را مطرح کرد و بهطور فزایندهای با قدرتهای خلّاقهٔ فرد به عنوان نیرویی برای غلبه بر پیشفرضهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی و نیل به ارزشهای نو و سلامتِ زیباییشناسانه درگیر شد و به غور و تفحّص در بابِ آنها پرداخت.
سایه: البته سایه ها خجول تر از آدمیانند؛ تو به هیچ کس نمی توانی بفهمانی، چگونه ما با همدیگر سخن گفته ایم! – آواره: چگونه ما با همدیگر سخن گفته ایم؟ پناه بر خدا از گفتگوهای نوشتاری پراطناب! اگر افلاطون لذت کمتری از به هم بافتن می برد، خوانندگانش لذت بیشتری از افلاطون می بردند.
گفتگویی که در واقعیت انگشت به دهانمان می کند، همینکه تبدیل به نوشتار می شود و می خوانندش، نگارهای ست با سایه روشن های آشکارا نادرست: همه چیز یا بسیار بلند است یا بس کوتاه. – ولی ممکن است بتوانم بگویم، برای چه با هم ساخته ایم؟ سایه: چون من خرسندم؛ زیرا همگان تنها باورهایت را در این باز می شناسند که: سایه یاد آور هیچکس نیست! آواره: شاید برخطایی دوست من! تا کنون در عقایدم بیشتر از من، به سایه ام پی برده اند. سایه: پی بردن به سایه بیش از نور؟ مگر ممکن است؟
شکنندگی زمین و علت العلل آن. – وقتی به پیرامونمان می نگریم همواره به کسانی بر می خوریم که در تمام زندگی شان تخم مرغ خورده اند، بدون اعتنا به اینکه بیضی ترین چیزها خوشمزه ترین چیزها هستند!
کسانی که نمی دانند هوا هم برای پایین تنه ضروری ست، که بوهای خوش در هوای روشن و سرد بیشترین تأثیر را دارند، که حس چشایی مان در جاهای مختلف دهان یکسان نیست و صحبت کردن یا به دقت گوش دادن موقع غذا خوردن به شکم آسیب می رساند. برای نقصان حی مشاهده به این مثالها رسند نمی شویم.
حتی باید اعتراف کنیم که بسیاری از امور ثانوی تر را بسیار بد نگریسته اند و آنها را به ندرت مشاهده کرده اند. و این آیا بی اعتنایی ست به آنها؟ آدمی می پندارد که تقریبا همه شکنندگی های جسمانی و روحانی تک تک افراد از این نقصان منشعب می شود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.