کافکا در ساحل

16.00

عنوان: کافکا در ساحل

نویسنده: هاروکی موراکامی

مترجم: سیمین تاجدینی

ناشر: آتیسا

موضوع: داستان ژاپنی

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 512 ص

تعداد:
مقایسه

توضیحات

کتاب کافکا در کرانه با عنوان انگلیسی Kafka on the Shore در سال ۲۰۰۲ به  زبان ژاپنی منتشر شد. ژانر این کتاب به صورت رئالیسم جادویی به نگارش در آمده است و نویسنده با جهت دادن شخصیت‌های کتاب به سوی پیدا کردن سوال‌های فلسفی، فضایی با ساختار روایت موازی ایجاد کرده است. دو داستان در ظاهر به هم مرتبط نیستند و هر کدام جداگانه روایت می‌شوند اما در نهایت به هم پیوسته می‌شوند. نمی‌توان گفت ژانر این کتاب سوررئال است چون در ژانر سوررئال ماجرا در ناخودآگاه یا در ذهن شخصیت‌ها رخ می‌دهد.

اما در این کتاب داستان سبک فانتزی دارد، در واقع ماجراهای آن از دنیای بیرون وارد عالم خیال شخصیت‌ها می‌شوند و مخاطب نمی‌داند آنچه در روند داستان می‌بیند خیالی است یا نه! موراکامی همزمان با نوشتن کتاب کافکا در کرانه ، مشغول ترجمه‌ی ژاپنی رمان «ناتوردشت» اثر نویسنده‌ی آمریکایی، «سَلینجِر» هم بوده است و می‌توان سایه‌ی «هولدن کالفیلد» که شخصیت اصلی کتاب «ناتوردشت» است را به نوعی در شخصیت «کافکا تامورا» شخصیت اصلی کتاب کافکا در کرانه هم دید.

کتاب کافکا در ساحل، اثر هاروکی موراکامی

فکر می‌کنید روزی این توانایی را کسب کنید که با گربه ها صحبت کنید؟ یا این‌که الهاماتی درونی به شما بگوید که الان بهتر است چه کاری انجام دهید، امروز به کجا بروید و یا منتظر چه چیزی باشید؟ احتمالا اگر این کارها را انجام دهید، از نظر بقیه فردی عجیب و غریب به نظر می‌رسید. اما «ناکاتا» این توانایی را پیدا کرده تا در کتاب کافکا در ساحل یا «کافکا در کرانه» با گربه‌ها حرف بزند و با الهامات درونی‌اش در دنیای موازی که «هاروکی موراکامی» نویسنده مشهور ژاپنی خلق کرده در کنار پسری به نام «کافکا» در جهان موازی دیگری، زندگی کند.

درباره‌ی کتاب کافکا در کرانه

خلاصه‌ی داستان کافکا در ساحل

کتاب کافکا درکرانه روایت‌گر دو داستان موازی است که هیچ  ارتباطی به هم ندارند اما در نقطه‌ای به هم گره می‌خورند. کافکا تامورا و ساتورو ناکاتا دو شخصیت اصلی کتاب هستند که داستان آن‌ها جداگانه روایت می‌شود. «کافکا تامورا» (که نام واقعی او برای خواننده مشخص نیست) پسر 15 ساله‌‌ی کتاب‌خوانی است که با پدرش در توکیو زندگی می‌کند. کافکا به دلیل یک پیشگویی عجیب تصمیم می‌گیرد از خانه فرار کند و این شروع ماجراهای اوست.

فصل‌های فرد داستان مربوط به داستان کافکاست که از زبان خود او روایت می‌شود. فصل‌های زوج مربوط به داستان دوم یعنی قصه‌ی ناکاتا است. داستان ناکاتا از زبان نویسنده و به صورت دانای کل (سوم شخص) روایت می‌شود. ناکاتا مرد مهربانی است که در یک حادثه‌ی عجیب در کودکی به کما می‌رود، بعد از چند هفته از کما بیرون می‌آید، با این تفاوت که ناکاتا هوش طبیعی‌اش را از دست داده اما به جای آن توانایی صحبت کردن با گربه‌ها را پیدا کرده است.

او بعد از این حادثه توانایی‌های دیگری هم پیدا کرده که در روند داستان، خواننده آنها را به تدریج کشف می‌کند. نقطه‌ی عطف رمان تکمیل این دو قصه در نقطه‌ای است که سایه‌های زندگی دو داستان بر دیگری دیده می‌شود. انگار از همان ابتدا این دو داستان به هم وصل و حتی تکمیل کننده‌ی هم بودند. موراکامی به شکلی این ارتباط و هم‌بستگی را در کتاب کافکا در کرانه نشان می‌دهد.

پی دی اف کتاب کافکا در ساحل

درباره‌ی هاروکی موراکامی، نویسنده‌ی محبوب در وسعت جهانی

در جهان ادبیات امروز، هاروکی موراکامی haruki murakami یکی از نویسندگان شگفت‌انگیز و محبوب ناشران و خوانندگان در سراسر جهان، به ویژه در ایران است. در حال حاضر می‌توان گفت این نویسنده‌ی ژاپنی، یکی از نویسنده‌هایی است که کتابهای او در لیست پرفروش‌های جهان است. آثار او  به بیش از چهل و دو زبان در سراسر جهان ترجمه شده است و جایزه «فرانتس کافکا» یکی از بزرگ‌ترین جوایزی است که موراکامی تاکنون در میان جوایز دیگرش دریافت کرده است.

از نکاتی که در محافل ادبی همواره مورد توجه بوده است این است که او یکی از شایسته‌ترین افراد برای دریافت نوبل ادبی بوده است اما هنوز موفق به دریافت آن نشده است. کتاب «گوسفند وحشی» از همین نویسنده برنده جایزه ادبی «نوما» شده است. او در سال 1949 در کیوتو متولد شد و از سی سالگی شروع به نوشتن کرد. در سراسر جهان موراکامی را به واسطه‌ی رمان‌ها و داستان‌های کوتاهش می‌شناسند.

او در دانشگاه تئاتر خواند اما به دلیل علاقه‌ی زیادش به موسیقی یک باشگاه جاز راه اندازی کرد، جالب این است که او به دلیل علاقه بسیار زیادش به گربه‌ها اسم آن باشگاه را «پیتر کت» می‌گذارد. بعد از کنار گذاشتن باشگاه، موراکامی از سن سی سالگی به طور حرفه‌ای نویسندگی را شروع کرد و آدم کم حرف‌تری شد. موراکامی هیچ وقت حاضر نشد مصاحبه ای با رادیو یا تلویزیون داشته باشد. او علاوه بر نویسندگی در عرصه‌ی ترجمه هم فعالیت کرده است. از داستان‌های معروف او می‌توان به «کجا ممکن است پیدایش کنم»، «کافکا در کرانه»، «وقتی از دو حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم»، «جنگل نروژی»، «سال‌شمار پرنده‌ی کوکی»، «پس از تاریکی»، «رقص رقص رقص»، «سرزمین عجایب بی روح و پایان دنیا»، «فیل غیب می شود»، «بید نابینا، زن خفته»، «بعد از زلزله» و «زیر زمین» اشاره کرد. شکل‌گیری اولین رمان او یعنی «به آواز باد گوش بسپار» بعد از دیدن یک مسابقه بیسبال در ذهنش شکل گرفت.

مخاطبان موراکامی چه کسانی هستند؟

به جرات می‌توان گفت مخاطبان موراکامی از جنس مخاطبان کتاب‌های عامه‌پسند نیستند، آن‌ها کتاب‌خوان‌هایی هستند که در دنیای داستان‌های موراکامی تنهایی، هویت واقعی، سرسختی و رهایی را پیدا می‌کنند. کتاب‌های موراکامی از آن دسته کتاب‌هایی نیستند که برای نوجوانان جذابیت داشته باشد اما در عین حال از داستان‌هایی هستند که برای مخاطب علاوه بر حفظ حالت معماگونه بسیار سرگرم‌کننده و دوست‌داشتنی هستند. جنس داستان‌های موراکامی از نوع تنهایی آدم‌ها، شناخت هویت و بحران رابطه و حتی از بین رفتن ارزش های انسانی است.

ایجاد فضاهای سورئال و سمبلیک خاص او در داستان‌هایش و البته گرایش به سبک پست مدرن باعث شده تا مخاطبان گسترده‌ای در سراسر جهان داشته باشد. در کتاب‌های او پایبندی به فرهنگ و رسومات ژاپنی مکرر دیده می‌شود. نثر موراکامی نثری ساده و روان است که همه‌ی سلیقه ها از خواندن آن لذت می‌برند. «کازوئو ایشیگورو» نویسنده‌ی ژاپنی برنده جایزه‌ی بوکر و همچنین برنده‌ی نوبل ادبیات درباره هاروکی موراکامی می‌گوید: « او دو سبک متمایز دارد: از یک سو سبک غریب و آشوبگرایانه و از سوی دیگر شیوه مالیخولیایی بسیار کنترل‌شده».

بهترین ترجمه کافکا در کرانه

مهدی غبرائی از مترجمین برجسته و پیشکسوت در ایران است که با دقت و وسواس در انتخاب، بیش از 60 کتاب از آثار بزرگ و شناخته شده‌ی ادبی جهان را به فارسی برگردانده است. مهدی غبرائی در مقدمه‌ِی کتاب کافکا در کرانه به جان‌مایه بزرگ داستان‌های موراکامی یعنی “فقدان” اشاره می‌کند. بعد از مقدمه‌ی کتاب، مترجم مصاحبه‌ای کوتاه از  موراکامی در مورد داستان کافکا در کرانه را نیز ترجمه کرده است. کافکا در کرانه با ترجمه مهدی غبرائی‌ توسط انتشارات نیلوفر به چاپ سیزدهم خود رسیده است. این کتاب با عنوان «کافکا در ساحل» توسط ناشرین دیگر هم منتشر شده است.

جملاتی از کتاب کافکا در کرانه

– گوش کن… هیچ جنگی نیست که به همه‌ی جنگ‌ها پایان دهد. جنگ در جنگ رشد می‌کند.
– اگر تو مرا به یاد آوری، دیگر برای من اهمیتی نخواهد داشت که سایرین فراموشم کنند.
– زندگی بدون یک‌بار خواندن هملت مثل زندگی‌ای است که تمام آن در معدن ذغال بگذرد.
– وقتی بعدا خودمان را امتحان می‌کنیم، متوجه می‌شویم همه‌ی معیارهایی که با آنها زندگی کرده‌ایم به درجه دیگری ارتقا پیدا کرده و دنیا راه‌های دور از انتظاری را به روی ما باز کرده.

قسمت‌هایی از کتاب کافکا در کرانه را می‌خوانیم

جنگ که دربگیرد، خیلی‌ها مجبورند سرباز بشوند. سلاح به دست می‌گیرند و می‌روند جبهه و ناچار می‌شوند سربازهای طرف دیگر را بکشند. هرچه بیشتر بتوانند. هیچ‌کس عین خیالش نیست که دوست داری دیگران را بکشی یا نه. کاری است که ناچاری بکنی. وگرنه خودت کشته می‌شوی. جانی واکر با انگشت به سینه‌ی ناکاتا اشاره کرد. گفت: «بنگ! تاریخ انسان در یک کلمه».

بستن چشم‌هایت چیزی را عوض نمی‌کند. چون نمی‌خواهی شاهد اتفاقی باشی که می‌افتد، هیچ‌چیز ناپدید نمی‌شود. درواقع دفعه‌ی بعد که چشم واکنی، اوضاع بدتر می‌شود. دنیایی که تویش زندگی می‌کنیم این‌جور است، آقای ناکاتا. چشمانت را باز کن. فقط بزدل چشم‌هایش را می‌بندد. چشم بستن و پنبه در گوش چپاندن باعث نمی‌شود زمان از حرکت بایستد.

انسان تقدیر خود را انتخاب نمی‌کند. تقدیر انسان را برمی‌گزیند. این پایه‌ی جهان‌بینی درام یونانی است و معنای تراژدی -بنا به قول ارسطو- از بازی روزگار ناشی می‌شود، نه از نقطه‌ضعف قهرمان، بلکه از صفات خوبش. می‌دانی می‌خواهم به کجا برسم؟ مردم نه با نقایص خود، بلکه با فضایل خود هرچه بیشتر به سوی تراژدی کشانده می‌شوند. اودیپوس رکس سوفوکلس یک مثال بارز است. اودیپوس نه به سبب کاهلی و حماقت، بلکه به علت شهامت و صداقت به سوی تراژدی کشانده می‌شود. بنابراین نتیجه‌ی ناگزیر طنز تلخ یا همان بازی روزگار است.

کتابخانه مثل خانه دومم بود. شاید از آنجایی که در آن زندگی می‌کردم خانه‌ای واقعی‌تر بود. من که هر روز به آنجا می‌رفتم، با همه‌ خانم‌های کتابداری که آنجا کار می‌کردند آشنا شدم. اسمم را می‌دانستند و همیشه می‌گفتند سلام. هرچند من خیلی خجالتی بودم و به ندرت جواب می‌دادم.

هنگام ساختن این کتابخانه سرپرست خانواده تصمیم گرفت سبک ساده و ظریف دلخواه هنرمندان کیوتو را دنبال نکند و به جای آن طرح را بیشتر شبیه خانه‌های روستایی از کار درآورد. با اینحال، چنانکه می‌بینید، به رغم ساختار گستاخانه‌ی بنا، مبل و اثاث و قاب تصویرها از ظرافت و تجمل برخوردار است. مثلا کنده‌کاریهای این قاب‌های چوبی بسیار ظریف است. تمام استادان صنایع دستی شیکوکو جمع شدند تا در ساختن این بنا کار کنند.

کتاب های مرتبط

1-معرفی کتاب کافکا در ساحل در یوتیوب

2- معرفی کتاب کافکا در ساحل در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

هاروکی موراکامی

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کافکا در ساحل”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.