نامه های پیک ویک

15.00

عنوان: یادداشت های آقای پیک ویک

نویسنده: چارلز دیکنز

مترجم: آرمانوش باباخاننیانس

ناشر: اکباتان

موضوع: داستان های انگلیسی

رده سنی: بزرگسال

تعداد صفحات: 192

تعداد:
مقایسه

توضیحات

«یادداشت های پیک ویک» در پایان ۱۹ ماه انتشار میان مردم، موفقیت بزرگی به دست آورد، که برگرفته از توانایی دیکنز در استفاده از چشم و گوشش بود. این کتاب با حرکتی قهرمان نمایانه و تقلیدی مسخره آمیز از یک سخنرانی علمی و بحثی پارلمانی که فصل اول را شامل می شود، آغاز می شود.

معرفی کتاب نامه های پیک ویک

چارلز دیکنز نوشتن رمان «یادداشت های پیک ویک» را در سال ۱۸۳۶ زمانی که تنها ۲۴ سال داشت، آغاز کرد. در این رمان، توان توصیف گرایانه ذاتی دیکنز با مهارت طنزپردازانه او درهم آمیخته است.

دیوید الیس استاد ادبیات زبان انگلیسی دانشگاه کنت، کانتربری در مقدمه ای که برای این کتاب نوشته، آورده است: «یادداشت های پیک ویک» آشکارا رمانی غیرجدی است. با این وجود، در لحن آن یک شور جوانی و نوعی بی خیالی شادمانه احساس می شود که زندگی بدون آن بی نهایت یکنواخت به نظر می رسد؛ لحنی که دیکنز در روند طبیعی زندگی دیگر هیچ گاه آن را تجربه نخواهد کرد، زیرا انسان تنها یک بار ۲۴ ساله می شود.

نامه های پیک ونک

 

کتاب حاضر جلد اول رمان بلند ۵۷ فصلی «یادداشت‌های پیک ویک»، اولین اثر داستانی نویسنده شهیر انگلیسی، چارلز دیکنز است. دیکنز این اثر را در سال ۱۸۳۶ و در ۲۴ سالگی خود نوشت. این داستان بلند که ما را با طنز ناب انگلیسی آشنا می‌کند، نوزده ماه بعد از انتشار توانست موفقیت بزرگی در میان مخاطبانش به دست آورد.

آقای ساموئل پیک‌ویک صاحب باشگاه پیک‌ویک است. باشگاهی که مهم‌ترین لوکیشن‌ رمان است و در آن خیلی از شخصیت‌های کتاب با هم روبه‌رو می‌شوند و ماجراهایی می‌آفرینند.

یادداشت‌های پیک‌ویک ابتدا به صورت پاورقی چاپ می‌شد، برای همین ساختار شکل‌یافته یک رمان معمولی را ندارد، در عوض مملو از خرده‌روایت‌هایی است که هرکدام به تنهایی می‌توانند موضوع اصلی باشند.

خرده‌روایت‌هایی که با نخ تسبیح آقای ساموئل پیک ویک و باشگاهش به هم متصل می‌شوند. شخصیت‌ها در این رمان بسیار زیادند و در ابتدای کتاب معرفی می‌شوند، هرکدام از آنها سودایی در سر دارند و خالق روابطی پیچیده و پی‌درپی می‌شوند تا جهان تازه‌ای را پیش چشم ما بگشایند.

ساختار رمان پیک‌ویک به دیکنز این امکان را می‌داد تا آزادانه و رها از هر قید و بندی دیده‌ها و شنیده‌ها و عقایدش را درباره دنیای پیرامونش بر کاغذ آورد و باز هم مثل همیشه تصویری گویا و جامع از جامعه دوران ویکتوریایی انگلستان و پایتختش بدهد، با این تفاوت که لندن رمان پیک‌ویک بسیار زنده‌تر و پرجنب‌وجوش‌تر است چرا که نبوغ دیکنز در این اثر با رویکردی طنازانه همراه شده است تا بتواند شخصیت‌های نامعمول و گاهی عجیب خود را در متن رمان جا بیندازد و برای خواننده کاملا ملموس کند. این اثر یک رمان غیر جدی است که با لحن پرشور حرارات جوانی ۲۴ ساله نوشته شده؛ رمانی که در طنز آن یک نوع بی‌خیالی شادمانه احساس می‌شود.

درباره چارلز دیکنز

چارلز دیکنز در ۷ فوریه ۱۸۱۲، در پورتس موث کشور انگلستان متولد شد . او دومین فرزند از ۸ فرزند خانواده بود. نام مادرش “الیزابت دیکنز” و نام پدرش “جان دیکنز” بود . سالهای اولیه زندگی چارلز به صورت داستان بوده است.

چارلز دیکنز خود را پسری کوچک و نه چندان تحت مراقبت می پنداشت و بیشتر زمان خود را در بیرون از خانه می گذراند. چارلز به شکلی سیری ناپذیر و با علاقه ای خاص، رمانهای “توبیاس اسمولت” و “هنری فیلدینگ” را میخواند. خانواده چارلز دیکنز تا حدودی ثروتمند بودند و او برای مدتی در مدرسه خصوصی “ویلیام گیلز ” آموزش دید. اما این دوران رفاه ناگهان به سر آمد، زیرا پدرش پول زیادی را صرف امور تفریحی و حفظ موقعیت اجتماعی خود نمود و سرانجام به علت بدهی، در زندان بدهکاران لندن،” مارشالسی “، زندانی شد.

چارلز دیکنز در سن ۱۲ سالگی فکر می­کرد که به اندازه کافی بزرگ شده است. از این رو در کارخانه قایق سازی شروع به کار کرد. او روزانه ده ساعت کار میکرد و با شش شلینگی که در هفته دریافت می کرد، مجبور بود کرایه خانه را بپردازد و به خانواده اش که به همراه پدر در زندان مارشالسی بودند، کمک کند.

بعد از مدتی، موقعیت مالی خانواده به واسطه پولی که از خانواده پدرش به ارث رسید، بهبود پیدا کرد. با وجود این، مادر چارلز دیکنز به دلیل بدهی خود به کارخانه، او را از کار در آن محیط باز نداشت و البته، دیکنز هم هرگز مادرش را نبخشید، دلخوری و رنجش چارلز از موقعیتی که در آن زندگی میکرد، درون مایه اصلی آثار او را شکل داد. در این ارتباط چارلز دیکنز در رمان خود با نام ” دیوید کاپرفیلد ” که به روشنی به شرح زندگی نویسنده می پردازد – نوشته است :

” برای من هیچ گونه پند، تشویق، دلداری، یاری و حمایتی از سوی هیچ کس وجود نداشت، به گونه ای که امیدوار بودم زودتر به بهشت بروم “
در ماه می سال ۱۸۲۷، چارلز دیکنز در اداره الیس و بلکمور به عنوان کارمند حقوق آغاز به کار کرد . او از زمانی که دانشجوی سال آخر بود، استعداد وکیل شدن را در خود میدید، حرفه ای که بعدها در بسیاری از آثارش، تنفر خود را از آن نشان داد. او در سن ۱۷ سالگی به عنوان تند نویس در دادگاه مشغول به کار شد.

در سال ۱۸۳۰، چارلز دیکنز اولین عشق خود “ماریا بیدنل” را ملاقات نمود، کسی که مدل شخصیت “دورا ” در رمان ” دیوید کاپرفیلد ” بود. سرانجام، رابطه عشقی آنها با نارضایتی خانواده دورا روبرو شد. چارلز در سال ۱۸۳۴، حرفه روزنامه نگاری را در پیش گرفت. او از بحث های مجلس گزارش تهیه میکرد و با سفر به تمام نقاط کشور، پیکار های انتخاباتی را پوشش میداد.

چارلز دیکنز برای مدت کوتاهی در خارج از انگلستان ( ۱۸۴۴ در ایتالیا و ۱۸۴۶ در سوئد) سکونت داشت و پس از آن، فعالیتهای خود را را با نوشتن رمانهای “دیوید کاپرفیلد” (۱۸۴۹-۵۰ )، “خانه متروکه” (۱۸۵۲-۵۳) ، “دوران سختی” (۱۸۵۴)، “دوریت کوچک” (۱۸۵۷)، “افسانه دو شهر” (۱۸۵۹) و “انتظار بزرگ” (۱۸۶۱) ادامه داد. او همچنین ناشر، ویراستار و یکی از نویسندگان اصلی روزنامه های “رواواژه” (۱۸۵۰- ۵۹) و “تمام سال” (۱۸۵۸ –۷۰ ) بود.
چارلز دیکنز در ۹ ژوئن ۱۸۷۰، بر اثر سکته قلبی درگذشت.

خلاصه‌ای از کتاب

عالی جناب ساموئل پیک ویک بنیان گذار و رئیس دائمی باشگاه پیک و یک برای گسترش پژوهش هایش در باب پدیده های غریب حیات، پیَنهاد کرد خودش و سه تن دیگر از اعضای باشگاه سفری به خارج از لندن داشته باشند و گزارش هایی از یافته های شان تهیه کنند.

اولین سفرشان به روچستر است. آقای تریسی توپمن، آقای ناتائیل و آقای آگوستوس اسئودگراس همراه با آقای پیک ویک با کالسکه راهی روچستر می شوند. در بین راه گرفتار یک دسته راهزن می گردند اما به لطف غریبه یی که جامعه یی فقیرانه به تن اما طبیعی بسیار بزرکمنشانه دارد، نجات می یابند.

آن غریبه که خود را آلفرد جینگل معرفی می کند نیز ظاهرا قصد دارد به روچستر برود. آنان با همان درشکه به روچستر وارد می شوند و بعد از رسیدن به مقصد، آشکار می شود آقای جینگل، همانی نیست که خود را معرفی کرده است و حوادثی می آفریند که نگاه این چهار پژوهشگر را به زندگی دگرگون می گرداند.

جملاتی از متن کتاب نامه های پیک ویک

  • 1- بخش فقط همان طور که از اسمش پیداست، مکانی بود که بیچاره ترین و بدبخت ترین طبقه بدهکاران در آن زندانی شده بودند. زندانیانی که پا به این بخش می گذاشتند، اجاره و حق سکونت نمی پرداختند. آن ها مجاز به استفاده از اندک مقدار غذایی بودند که گاهی اوقات از طریق وصیت نامه شخصی نیکوکار به آن ها می رسید. هفته ای نیست که بعضی از آن ها در اثر گرسنگی و عدم حیات هم بندی هایشان نمیرند. اقای پیک ویک موقع بالا رفتن از پله های باریک به این مسائل می اندیشید. این افکار او را چنان تحت فشار و هیجان قرار داده بودند که بدون توجه به مکان یا انگیزه اش از این دیدار به داخل اتاقی که به او نشان داده شده بود، هجوم برد

الی جناب ساموئل پیک ویک بنیان گذار و رئیس دائمی باشگاه پیک و یک برای گسترش پژوهش هایش در باب پدیده های غریب حیات، پیَنهاد کرد خودش و سه تن دیگر از اعضای باشگاه سفری به خارج از لندن داشته باشند و گزارش هایی از یافته های شان تهیه کنند.

اولین سفرشان به روچستر است. آقای تریسی توپمن، آقای ناتائیل و آقای آگوستوس اسئودگراس همراه با آقای پیک ویک با کالسکه راهی روچستر می شوند. در بین راه گرفتار یک دسته راهزن می گردند اما به لطف غریبه یی که جامعه یی فقیرانه به تن اما طبیعی بسیار بزرکمنشانه دارد، نجات می یابند.

آن غریبه که خود را آلفرد جینگل معرفی می کند نیز ظاهرا قصد دارد به روچستر برود. آنان با همان درشکه به روچستر وارد می شوند و بعد از رسیدن به مقصد، آشکار می شود آقای جینگل، همانی نیست که خود را معرفی کرده است و حوادثی می آفریند که نگاه این چهار پژوهشگر را به زندگی دگرگون می گرداند.

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب نامه های پیک ویک در یوتیوب

2- معرفی کتاب نامه های پیک ویک در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

چارلز دیکنز

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “نامه های پیک ویک”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.