عشق ایرانی من

15.50

عنوان: عشق ایرانی من

نویسنده: بئاتریس اوره؛ کاترین سیگوره

مترجم: آریا نوری

ناشر: کوله پشتی

موضوع: داستان های فرانسه/ پناهندگان- فرانسه- داستان

رده سنی: بزرگسال

تعداد صفحات: 200

تعداد:
مقایسه

توضیحات

کتاب عشق ایرانی من نوشته‌‌‌ی بئاتریس اوره و کاترین سیگوره که بر اساس داستانی واقعی نوشته شده است، ماجرای عشق زنی فرانسوی به مهاجری غیرقانونی را روایت می‌کند. این زن به عشق ایرانی خود یاری می‌رساند تا به انگلستان برود اما این اقدام جرم است و او را دچار مشکلات بسیاری می‌کند.

معرفی رمان عشق ایرانی من:

بئاتریس اوره (Beatrice Huret) زنی فرانسوی و بیوه است که پس‌ از فوت همسرش، به همراه مادر و پسرش زندگی آرامی را می‌گذراند.

او مانند بسیاری از انسان‌های دیگر از زندگی ساده و آرام خود راضی است و شغل خود را دوست دارد. شبی بئاتریس در مسیر بازگشت خود به خانه با نوجوانی مهاجر روبرو می‌شود که از می‌خواهد او را به اردوگاه پناهندگان برساند.

بئاتریس با وضعیت نابسامان مهاجران روبرو می‌شود و این وضعیت او را بسیار ناراحت می‌کند. بئاتریس آن شب تصمیمی می‌گیرد که زندگی‌اش را تغییر می‌دهد و جهشی مهم در رمان عشق ایرانی من (Calais Mon Amour) محسوب می‌شود. بئاتریس تصمیم می‌گیرد به صورت داوطلبانه در آن‌جا مشغول به کار شود و به مهاجران تا جایی که می‌تواند یاری برساند.

دو سال از تصمیم بئاتریس می‌گذرد و او با مردی ایرانی به نام مختار در اردوگاه روبرو می‌شود. این مرد و تعداد دیگری از پناهجویان دهان خود را می‌دوزند تا به وضعیت پناهجویان در این اردوگاه اعتراض کنند.

بئاترس و مختار در همان نگاه اول شیفته‌ی یکدیگر می‌شوند و با هم ماجرای عاشقانه‌ی شگفت‌انگیزی را رقم می‌زنند.

مختار می‌خواهد از فرانسه به انگلستان برود و بئاتریس نیز به‌ خاطر عشقی که به او دارد به وی کمک می‌کند. این زن فرانسوی، مختار و دوستش را به خانه‌ی خود می‌برد در حالی که حتی نمی‌دانست این کار جرم محسوب می‌شود. مختار در نهایت موفق می‌شود خود را به انگلستان برساند اما بئاتریس… .

بئاتریس اوره پس از مشکلات بسیاری که پشت سر می‌گذارد تصمیم می‌‌گیرد شرح اتفاقاتی که برایش رخ داده را برای دیگران روایت کند و در این مسیر از کاترین سیگوره (Catherine Siguret) که نویسنده‌ای شناخته شده است کمک می‌گیرد.

عشق ایرانی من

درباره‌ی رمان عشق ایرانی من:

جزئیات قانونی و مشکلات بئاتریس پس از مهاجرت مختار در رسانه‌های جهانی و ایرانی بازتاب گسترد‌ه‌ای داشت و این زن فرانسوی نشان داد که عشق می‌تواند تمام موانع را از میان بردارد حتی گاهی اوقات، زن و مردی که هیچ نقطه‌ی اشتراکی ندارند را به هم برساند.

کاترین سیگوره را بیشتر بشناسیم:

کاترین سیگوره در 29 نوامبر 1969 در نرماندی به دنیا آمد و نویسنده و روزنامه‌نگار شناخته شده و پرکاری است. سیگوره تاکنون نزدیک به پنجاه کتاب نوشته و به طور مداوم با مطبوعات و سایر رسانه‌ها همکاری می‌کند.

در بخشی از کتاب عشق ایرانی من می‌خوانیم:

شرایط باعث شد خیلی زود جلوی این احساسم گرفته شود. پناه‌جویان در جایی جمع شده بودند که به آن اتاق‌ اطلاعات می‌گفتند و من هرگز پایم را به آن جا نگذاشته بودم.

در آن اتاق قوانین و شرایط اردوگاه برای کسانی که تازه از راه می‌رسیدند توضیح داده می‌شد؛ اینکه کجا می‌توانند بخوابند، غذا بخورند و از حقوقشان مطلع شوند. آن جا مکانی استراتژیک برای جلب‌توجه رسانه‌های خبری و گروه‌های خیّر بود. پناه‌جویان جدید که در نگاه اول بیست تا چهل‌ساله به‌نظر می‌رسیدند با لب‌های به‌هم‌دوخته کنار هم نشسته بودند.

با هر نُه ‌نفرشان دست دادم؛ درست مثل زمانی‌که در مراسم ختم با خانوادۀ مرحوم دست می‌دهیم و ابراز همدردی می‌کنیم؛ اصلاً نمی‌توانستم مستقیم به صورتشان نگاه کنم. ژوان، کشیش اردوگاه، کنارشان ایستاده بود و چون ایرانی‌ها مسلمان بودند این صحنه به‌نظرم جالب بود.

آن‌قدر از کار‌شان تعجب کرده بودم که بی‌حال روی صندلی جلوی آن‌ها افتادم و نگاهم را به جلوی پایم دوختم تا مجبور نباشم به صورتشان نگاه کنم؛ به‌خصوص به آن پسر جوانی که حدوداً سی‌ساله به‌نظر می‌رسید و آن زمان حتی اسمش را نمی‌دانستم.

برحسب اتفاق خود او بود که از جایش بلند شد تا یک فنجان چای برایم بیاورد؛ به زبان انگلیسی از او تشکر کردم و او هم پاسخم را در سه کلمه‌ای داد که اصلاً متوجه نشدم چون به آن زبان مسلط نبودم. چای را به من داد و با آرامش و متانت سر جایش برگشت؛ این از ویژگی‌های اصلی او بود.

دستانم را با گرمای فنجان گرم کردم و سعی کردم احساسی که در بدو ورود به اتاق با دیدن مختار به سراغم آمده بود از ذهنم دور کنم و به خودم برگردم؛

درواقع به آن‌ها و وضعیتی که گرفتارش شده بودند. دوباره اشک از چشمانم جاری شد. صورتم را کج کردم تا اشک‌هایم را نبینند.

چطور ممکن بود کار کسی به اینجا برسد؟ بی‌شک این کار جزو رسم ‌و رسوم نبود و هدفشان فقط اعتراض به وضعیت آن جا بود. شنیده بودم کاری مشابه این را قبلاً در یونان انجام داده‌اند و حتی اعتصاب غذا کرده‌اند و فقط آب نوشیده‌اند. شاید کاری که آن‌ها کرده‌ بودند به‌نظر خیلی‌ها درست نیاید ولی ما فرانسوی‌ها این را در فرهنگمان داریم: لب و دهان‌دوخته!

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب عشق ایرانی من در یوتیوب

2- معرفی کتاب عشق ایرانی من در آپارات

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “عشق ایرانی من”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.