کجا ممکن است پیدایش کنم

13.50

عنوان: کجا ممکن است پیدایش کنم
نویسنده: هاروکی موراکامی
مترجم: بزرگمهر شرف الدین
ناشر: چشمه
موضوع: داستان کوتاه
رده سنی: بزرگسال
تعداد صفحات: ۱۶۶

 

تعداد:
مقایسه

توضیحات

کتاب کجا ممکن است پیدایش کنم مجموعه‌ای از 5 داستان کوتاه از هاروکی موراکامی است که بزرگمهر شرف‌الدین آن‌ها را انتخاب و ترجمه کرده است. نسخه چاپی این کتاب را انتشارات چشمه منتشر کرده است و نسخه صوتی آن را آوانامه با خوانش مریم پاک ذات و آرمان سلطان‌زاده در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است. حجم نسخه صوتی 4 ساعت و 30 دقیقه است و علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه ژاپنی می‌توانند نسخه صوتی این داستان‌ها را با خوانش دل‌نشین آن در هر زمانی گوش دهند.

معرفی کتاب کجا ممکن است پیدایش کنم

«مطمئن نیستم فرق این دو را بدانم، فرق نگاه کردن به هوا و فکر کردن را. ما همیشه فکر می‌کنیم مگر نه؟ نه اینکه زندگی کنیم تا فکر کنیم، اما برعکسش همیشه هم درست نیست که ما فکر می‌کنیم تا زندگی کنیم. من برخلاف دکارت معتقدم که ما گاهی فکر می‌کنیم تا نباشیم. خیره شدن به هوا شاید، ناخواسته، تاثیر عکس داشته باشد.» این جملاتی است از کتاب کجا ممکن است پیدایش کنم نوشته‌ی هاروکی موراکامی. او در مجموعه داستان‌های این کتاب روایتی از سرخوردگی و تنهایی، از نیاز به آرامش و تنهایی انسان امروز دارد.

درباره کتاب کجا ممکن است پیدایش کنم

داستان‌های این کتاب به ترتیب «فاجعه معدن در نیویورک»، «کجا ممکن است پیدایش کنم»، «سگ کوچک آن زن در زمین»، «راه دیگری برای مردن» و «خواب» هستند و به گفته‌ی مترجم با خواندن آن‌ها می‌توان سبک غالب داستانی موراکامی را از آن‌ها شناخت. داستان‌هایی مینیمال و فانتزی که هر چه جلوتر می‌روند خواندن آن‌ها برای مخاطب جذاب‌تر خواهند بود. در این داستان‌ها با آدم‌های معاصری مواجه هستیم که حتی در روزهای شلوغ زندگی خود به دنبال آرامش و تنهایی هستند.

به عقیده بسیاری از منتقدان ادبی موراکامی بیسار تحت تاثیر کارور نویسنده آمریکایی است اما موراکامی در مصاحبه‌ای درباره‌ی این موضوع که نوشته‌های او را غربی می‌دانند گفت: «ابتدا می‌خواستم یک نویسنده جهانی باشم اما بعد فهمیدم چیزی جز یک نویسنده‌ی ژاپنی نیستم. من حتی در‌ آغاز کارم هم سبک‌ها و ترفندهای داستان‌نویسی غرب را به کار نگرفتم.».

اما در مقایسه داستان‌های کارور و موراکامی می‌توان گفت که موراکامی ماجرا محور می‌نویسد. راوی داستان‌های موراکامی وارد جامعه می‌شوند با این که آدم‌های داستان‌های کارور در فضای بسته به نگاه خود را به جهان بیرون بروز می‌دهند. موراکامی در کتاب کجا ممکن است پیدایش کنم داستان‌های خود را بدون هیچ مرز و محدودیتی روایت می‌کند و از رنج‌هایی می‌گوید که برای همه‌ی انسان‌های زمین مشترک است. شاید همین موضوع باعث شده تا او به این حد مشهور و محبوب باشد.

درباره هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامی نویسنده معاصر ژاپنی است که در سال‌های اخیر به یکی از نویسندگان شگفت‌انگیز و محبوب در جهان تبدیل شده است. بیشتر کتاب‌های او در فهرست پرفروش‌ترین‌های جهان است و به بیش از 40 زبان در سراسر جهان ترجمه شده‌اند. موراکامی به‌واسطه‌ی داستان‌های عمیق و تاثیرگذارش بارها در محافل ادبی گوناگون موفق به دریافت جوایز ادبی متعدد شده است که از این میان جایزه «فرانتس کافکا» یکی از بزرگ‌ترین جوایزی است که موراکامی تاکنون در میان جوایز دیگرش دریافت کرده است.

رشته‌ی تحصیلی موراکامی در دانشگاه تئاتر بوده اما علاقه‌ی او به موسیقی در نهایت باعث راه‌اندازی یک باشگاه جاز شد. گربه‌ها، دویدن، موسیقی و زنان از عناصر پررنگ در بیشتر داستان‌های او هستند.

موراکامی از 30 سالگی نوشتن را آغاز کرد و اولین کتابش را در سال 1979 با عنوان به نام «به آواز باد گوش بسپار» منتشر کرد. ایده نوشتن این رمان بعد از دیدن یک مسابقه بیسبال در ذهنش شکل گرفت. یک سال بعد نیز کتاب «پین بال، 1973» را منتشر کرد. اثر بعدی موراکامی «تعقیب گوسفند وحشی» نام دارد. این سه کتاب یک سه‌گانه را تشکیل داده‌اند که به نام سه‌گانه‌ی «موش صحرایی» شناخته می‌شود.

موراکامی در آثار خود داستان کوتاه و رمان دارد. او علاوه بر نویسندگی به واسطه تسلط بر زبان انگلیسی در ترجمه هم فعالیت داشته است و مدتی به کار ترجمه‌های تبلیغاتی و نوشتن متون تجاری گذرانده است.

«کجا ممکن است پیدایش کنم»، «کافکا در کرانه»، «وقتی از دو حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم»، «جنگل نروژی»، «سال‌شمار پرنده‌ی کوکی»، «پس از تاریکی»، «رقص رقص رقص»، «سرزمین عجایب بی‌روح و پایان دنیا»، «فیل غیب می‌شود»، «بید نابینا، زن خفته»، «بعد از زلزله» و «زیر زمین» از جمله داستان‌های مشهور و محبوب اوست که در ایران ترجمه و منتشر شده‌اند.

دانلود کتاب کجا ممکن است پیدایش کنم

در بخشی از کتاب کجا ممکن است پیدایش کنم می‌خوانیم:

به‌هرحال، به کاناپه بازگشتم و کتاب را باز کردم. چند سال از آخرین باری که این‌گونه با خیال راحت نشسته بودم و کتاب خوانده بودم، گذشته بود؟ درست است. من معمولا در نیم ساعت یا یک ساعت بعدازظهرهای تنهایی‌ام کتاب در دست می‌گیرم؛ اما نمی‌شود اسم آن را کتاب خواندن گذاشت. همیشه غرق در فکرهای دیگر می‌شوم – پسرم، خرید منزل، این‌که فریزر باید تعمیر شود، این‌که در عروسی فلان آشنا چه لباسی باید بپوشم، عمل معده‌ی پدرم در ماه گذشته.

این قبیل چیزها به درون ذهن من نفوذ می‌کنند، بزرگ می‌شوند و در میلیون‌ها جهت پراکنده می‌گردند. بعد از مدتی متوجه می‌شوم که تنها چیزی که پیش رفته، زمان است و من حتی یک صفحه هم ورق نزده‌ام. من بی آن که متوجه شوم، به این شیوه‌ی زندگی بدون کتاب عادت کرده بودم. حالا که فکر می‌کنم، می‌بینم چه‌قدر عجیب است؛ وقتی جوان بودم کتاب خواندن محور زندگی من بود. من همه‌ کتاب‌های کتابخانه‌ دبستان را خوانده بودم و تقریبا همه‌ پول تو‌جیبی‌هایم صرف خرید کتاب می‌شد.

حتی در خوردن ناهار صرفه‌جویی می‌کردم تا کتاب‌هایی را که می‌خواستم بخوانم، بخرم. این در راهنمایی و دبیرستان هم ادامه داشت. هیچ‌کس به اندازه‌ی من کتاب نمی‌خواند. میان پنج فرزند خانواده من بچه‌ وسطی بودم، پدر و مادرم شاغل بودند و هیچکس توجه زیادی به من نمی‌کرد. می‌توانستم تنهایی، هرچه می‌خواهم کتاب بخوانم. همیشه در مسابقه‌های کتابخوانی شرکت می‌کردم تا برنده‌ی بن‌های کتاب شوم. معمولا هم برنده می‌شدم.

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب در یوتیوب

2- معرفی کتاب  در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

هاروکی موراکامی

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کجا ممکن است پیدایش کنم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.