توضیحات
معرفی کتاب چشمهایش اثر بزرگ علوی
چشمهایش شاخص ترین اثر بزرگ علوی است. این کتاب روایت یکی از دوستداران نقاش معروفی به نام “ماکان” است که به دنبال راز مرگ مشکوک استاد در تبعید است. در خلال داستان آقای ناظم همان دوستدار استاد حدس می زند که راز مرگ استاد در یکی از تابلوهای ایشان که به خط خود استاد “چشمهایش” نامیده شده و در شخصیت مدل این اثر نهفته است. پس از آن سعی می کند با پیدا کردن زن به تصویر کشیده شده در تابلو به این راز دست پیدا کند و برای این کار ناظم مدرسه نقاشی ای می شود که آثار ماکان در آن به نمایش در آمده است.
در ادامه با پیدا شدن فرنگیس پرده از راز مرگ ماکان برداشته می شود. بزرگ علوی در این رمان روش استعلام و استشهاد را به كار برده، روشی كه چند اثر دیگر او را نیز شكل داده است.
این شیوه بیشتر در ادبیات پلیسی معمول است. یعنی كنار هم نهادن قطعات منفصل یك ماجرای از دست رفته و ایجاد یك طرح كلی از آن ماجرا به حدس و قرینه. بدین ترتیب یك واقعه گذشته به كمك بازماندههای آن نوسازی میشود. نثر منظم و سیال نویسنده در قیاس با معاصرانش بسی امروزی مینماید. این كتاب از آثار معدود فارسی است كه در مركز آن یك زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است.
در کتاب چشمهایش نوشتۀ بزرگ علوی می خوانیم:
استاد ماکان نقاش بزرگ که یک مبارز سیاسی علیه دیکتاتوری رضا شاه است در تبعید درمی گذرد. یکی از آثار باقیمانده از او، پردهای است بهنام «چشمهایش»، چشمهای زنی که گویا رازی را در خود پنهان کرده است. راوی داستان که ناظم مدرسه و نمایشگاه آثار استاد ماکان است، سخت کنجکاو است راز این چشمها را دریابد. بنا بر این سعی میکند زن در تصویر را بیابد و از ارتباط او با استاد ماکان بپرسد.
پس از سالها ناظم زن مورد نظر را مییابد و در خانهٔ او با هم گفتوگو میکنند. زن به او میگوید که او دختری از خاندانی ثروتمند بوده است و به خاطر زیبایش توجه مردان بسیاری را جلب خود می کرده اما آنها برای او سرگرمیای بیش نبودند و تنها استاد ماکان بود که توجهی به زیبایی و جاذبهاش نداشته است.
زن برای جلب توجه استاد با تشکیلات مخفی سیاسی زیر نظر استاد همکاری میکند اما استاد نه فداکاری او را جدی میگیرد و نه احساسات و عشق او را درمییابد. در آخر استاد توسط پلیس دستگیر میشود و زن به درخواست ازدواج رییس شهربانی که از خواستاران قدیمی او بودهاست به شرط نجات استاد از مرگ پاسخ مثبت میدهد. استاد به تبعید میرود و هرگز از فداکاری زن آگاه نمیشود. در تبعید پردهٔ چشمهایش را میکشد، چشمهایی که زنی مرموز اما هوسباز و خطر ناک را نمایان میکند. زن میداند که استاد هرگز او را نشناخته است و این چشمها از آن او نیست.
کتاب چشمهایش از آثار معدود زبان فارسی است که در مرکز آن یک زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است.
استاد ماکان- نقاش بزرگ -که یک مبارز سیاسی علیه دیکتاتوری رضا شاه است، در تبعید میمیرد. یکی از آثار باقیمانده از او پردهای است بهنام چشمهایش؛ چشمهای زنی که گویا رازی را در خود پنهان کرده است.
راوی داستان که ناظم مدرسه و نمایشگاه آثار استاد ماکان است، سخت کنجکاو است راز این چشمها را دریابد. بنابراین سعی میکند زن در تصویر را بیابد و از ارتباط او با استاد ماکان بپرسد. پس از سالها، ناظم زن مورد نظر را مییابد و در خانه او با هم گفتوگو میکنند.
زن به او میگوید که او دختری از خاندانی ثروتمند بوده و به خاطر زیباییاش توجه مردان بسیاری را جلب خود می کرده اما آنها برای او سرگرمیای بیش نبودند و تنها استاد ماکان بود که توجهی به زیبایی و جاذبهاش نداشته است. زن برای جلب توجه استاد با تشکیلات مخفی سیاسی زیر نظر استاد همکاری میکند اما استاد نه فداکاری او را جدی میگیرد و نه احساسات و عشق او را درمییابد.
در آخر استاد از سوی پلیس دستگیر میشود و زن به درخواست ازدواج رییس شهربانی که از خواستاران قدیمی او بوده است، به شرط نجات استاد از مرگ، پاسخ مثبت میدهد. استاد به تبعید میرود و هرگز از فداکاری زن آگاه نمیشود. در تبعید پردهٔ چشمهایش را میکشد، چشمهایی که زنی مرموز اما هوسباز و خطرناک را نمایان میکند.زن میداند که استاد هرگز او را نشناخته و این چشمها از آن او نیست.
هنوز بر سر اینکه داستان از زندگی کمالالملک الهام گرفته شده است یا زندگی تقی ارانی، اختلاف نظر وجود دارد.
کتاب چشمهایش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب چشمهایش از بزرگترین و مهمترین آثار داستانی فارسی معاصر است. اگر به دنبال اثری خوب و قوی از نویسندگان مطرح میگردید، خواندن کتاب چشمهایش برایتان جذاب است.
دربارهی بزرگ علوی
بزرگ علوی در ۱۳ بهمن ماه ۱۲۸۳ در تهران متولد شد. نام کامل او سیّد مجتبیٰ آقابزرگ علوی است. او نویسنده واقعگرا، سیاستمدار چپگرا، روزنامهنگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی است که به همراه صادق هدایت و صادق چوبک از پدران داستان نویسی نوین به شمار میرود.
بزرگ علوی تحصیلاتش را در زمینه علوم تربیتی و روانشناسی در دانشگاه آلمان به پایان برد و مدتی در مدرسه صنعتی شیراز زبان آلمانی تدریس میکرد.
به دلیل پیروی از کمونیسم محاکمه شد و مدتی را در زندان به سر برد. او از اعضای حزب توده و بنیانگذاران آن است. بزرگ علوی دوستی و صمیمیتی با صادق هدایت داشت که با پیوستن مجتبی مینوی و مسعود فرزاد به جمعشان، جمع ربعه را تشکیل میداد. از آثار مشهور بزرگ علوی میتوان به چمدان، میرزا، سالاریها، گیله مرد و چشمهایش اشاره کرد. علوی در ۲۱ بهمن ۱۳۷۵ چشم از دنیا فرو بست.
جملاتی از کتاب چشمهایش
همهچیز این صورت عادی بود: پیشانی بلند، بینی کشیده و قلمی، چانه باریک، گونههای استخوانی، زلفهای ابریشمی، لبهای باریک، جمعا اثر خاصی در بیننده باقی نمیگذاشتند.
صورت از آن زن بسیار زیبایی بود، اما آن چیزی که تماشاچی را مبهوت میکرد، زیبایی صورت نبود، معما و رمز در خود چشمها بود. چشمها باریک و مورب بودند. گاهی برعکس تخیل بیننده زنی را جلوهگر میساخت که دارد با این نگاه نقاش را زجر میدهد. آن وقت تنفر انسان برانگیخته میشد، در صورتی که دوستان و نزدیکان استاد معتقد بودند که در زندگی او زن هیچ وقت نقشی نداشته است.
تنها یک زن گویی مدتی مدل نشسته بوده و از آن زن نه صورتی در دست است و نه آثار نقاشی شبیه او دیده میشود.
وقتی او را از تهران تبعید کردند، مجرد بود. کسی سراغ نداشت که زنی در زندگی او اثری باقی گذاشته باشد. سه سال و خردهای در کلات به سر برد و آنجا مرد. در یکی دو روز اول روزنامهها این حادثه مهم را اصلاً قابل توجه ندانستند. فقط در روزنامه رسمی دولتی با دو سطر اشاره به مرگ استاد شد. ناگهان همه اشک تمساح ریختند و از غروب یک ستاره درخشان در افق هنر ایران سخن گفتند.
درباره نویسنده چشمهایش:
«سید مجتبی آقابزرگ علوی» نویسنده و فعال اجتماعی در 13 بهمن سال 1282 در تهران در خانوادهای سطح بالا و روشنفکر متولد شد. او در جوانی برای تحصیل به آلمان رفت و رشتهی علوم تربیتی و روانشناسی را دنبال کرد. او از دانشگاه «مونیخ» آلمان فارغالتحصیل شد و نوشتن داستان را بهطورجدی از همان دوران آغاز کرد.
او با انتشار آثارش فضای داستانهای فارسی را متحول کرد و در کنار افرادی همچون «صادق هدایت» و «صادق چوبک» بهعنوان پدران داستاننویسی نوین ایرانی قرار گرفت. «بزرگ علوی» همواره در سراسر زندگیاش با نوشتن آثارش وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه را به تصویر میکشید و ازجمله نویسندگانی بود که بارها برای شرکت در جریانات سیاسی به زندان افتاد.
او پس از بازگشتش از آلمان، مدتی در تهران و شیراز به تدریس مشغول شد و روزنامهنگاری را دنبال کرد. او در آن روزگار با «صادق هدایت» آشنا شد و با «فرزاد مسعود» و«مجتبی مینوی» گروه ربعه را تشکیل دادند. آنها در این دوران داستانهای فارسی را با سبک جدید و متفاوتی از گذشته مینوشتند که بر ادبیات فارسی معاصر بسیار تأثیرگذار گذاشتند.
«بزرگ علوی» در اردیبهشت سال 1316 به دلیل توجه و پیروی از کمونیسم محاکمه شد و حدود هفت سال را در زندان سپری کرد. او در کنار سایر روشنفکران و افراد متمول جامعه از حقوق افراد ضعیف و زحمتکش جامعه دفاع میکرد و روحیه مبارزهطلبیاش را در داستانهایش منتقل میکرد. او به همراه 52 نفر دیگر در این دوران به زندان افتاد که به تأثیر از آن «علوی» کتاب «پنجاهوسه نفر» و «ورقپارههای زندان» را منتشر کرد.
«بزرگ علوی» در «پنجاهوسه نفر» دورهی حکومت رضاشاه را شرح میدهد با پیوند میان ادبیات و سیاست خفقان آن زمان را روایت میکند. او دربارهی مقصودش از نوشتن «پنجاهوسه نفر» گفته است: «من میخواهم پیچ و مهره اجتماع دوره سیاه را بهطور بارز به خوانندگان خود نشان دهم. محاکمه پنجاهوسه نفر با این وضع افتضاحآور که یکی از آثار ننگین تاریخ ایران به شمار میرود، محصول اوضاع و احوالیست که دوره سیاه را پابرجا کرده بودند؛
در محاکمه پنجاهوسه نفر و در گرفتاری و آزادی آنها تمام طبقات اجتماع ایران شریک بودند، بنابراین اگر من موفق شوم که حادثه ۵۳ نفر را بهطوریکه در حقیقت بوده، و وقایعی را که اطراف آن رخ داده، چنانکه شاید و باید، شرح دهم، گمان میکنم توانستهام اوضاع اجتماع ایران را در این بیستساله اخیر تشریح کنم.»
«ورقپارههای زندان» نیز شرححال دوران زندان این نویسنده و وضعیت اجتماعی و سیاسی آن روزگار است که آنها را نویسنده روی کاغذ قند، کاغذ سیگار اشنو و پاکتهای میوه و شیرینی مینوشت. این نویسندهی تأثیرگذار از نخستین تحصیلکردههای خارج از ایران آن زمان بود و بر زبان آلمانی تسلط داشت. او علاوه بر نوشتن آثار تأثیرگذار و ماندگارش چند اثر بینالمللی را نیز به فارسی ترجمه کرد.
او «دوشیزهی اورلئان» نوشتهی «شیلر» و «کسبوکار خانم وارن» نوشتهی «جرج برنارد شاو» را به فارسی ترجمه کرد و خوانندگان آن زمان را با ادبیات آلمان آشنا کرد.
«بزرگ علوی» پس از رهایی از زندان بار دیگر به اروپا سفر کرد و تا انقلاب اسلامی در آنجا سکونت داشت. او در این دوران علاوه بر نوشتن داستان در دانشگاه «هومبولدت» آلمان مشغول به تدریس شد. او در دههی پنجاه به ایران بازگشت و پس از مدتی بار دیگر به آلمان رفت و در 28 بهمن سال 1375 به علت سکتهی قلبی در «برلین» درگذشت. «بزرگ علوی» سرآغاز جریانی جدید در داستاننویسی ادبیات فارسی معاصر بود و شخصیت برجسته و آثار ماندگارش پس از چند دهه همچنان قابل مطالعه و بررسی است.
«بزرگ علوی» نویسندهی واقعگرا با خلق داستانهای ویژه جایگاه ویژه و ارزشمندی در میان نویسندگان معاصر دارد. او از مشهورترین نویسندگان چپگرای آن زمان است که وقایع سیاسی و اجتماعی را در میان داستانهای شیوا و جاودان روایت میکند.
او مضامینی همچون عشق را در کنار اتفاقهای سیاه و خاکستری دوران زندگیاش قرار میداد و داستانسرایی میکرد. او نخستین مجموعه داستان کوتاهش با عنوان «چمدان» را در سال ۱۳۱۳ منتشر کرد که با الهام از آثار «زیگموند فروید» نگاشته شده است.
«بزرگ علوی» پس از انتشار کتاب «گیله مرد» بهعنوان یک نویسندهی برجسته شناخته شد. این اثر شامل 9 داستان «نامهها»، «گیله مرد»، «اجاره خونه»، «دزاشیب»، «یه رهنچکا»، «یک زن خوشبخت»، «رسوایی»، «خائن» و «پنج دقیقه پس از دوازده» است که «انتشارات نگاه» آن را در میانهی دههی هفتاد منتشر کرد.
این کتاب از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا وضعیت و تفکرات طبقات مختلف جامعهی آن زمان را بازگو میکند. «گیله مرد» در میان جنگلهای گیلان اتفاق میافتد و داستان دهقانی است که همسرش را از دست داده است. مأموران دولتی او را از فرزندش دور میکنند و دستگیرش میکنند. این دهقان در تلاش برای فرار است که با مرد بلوچی که از خانوادهاش دور است، آشنا میشود. «گیله مرد» اثری ماندگار از گنجینهی داستانهای ابتدای قرن چهارده است که تحسین «جمال میرصادقی» را به دنبال داشت.
«چشمهایش» یکی دیگر از آثار معروف و مشهور این نویسندهی بزرگ است که در سال 1331 نوشته شده است. این اثر متفاوت از سایر آثار آن دوران است؛ زیرا نویسنده در میان داستانی پرکشش و جذاب عواطف و احساسات یک زن را به تصویر میکشد. «بزرگ علوی» در این اثر وضعیت نابسامان حکومت آن زمان را حول محور داستان یک زن روایت میکند و زوایای روانی و ذهنی شخصیت زن داستان را نشان میدهد. از شخصیتهای دیگر این اثر شخصیت «استاد ماکان» است که نویسنده آن را با الهام از زندگی «کمالالملک» خلق کرده است.
«میرزا» مجموعه داستان دیگری از این نویسنده است که شامل شش داستان کوتاه با عناوین «آب»، «میرزا»، «احسن القصص»، «دربدر»، «یکه» و «تنها» و «وبا» است که در زمان مهاجرت این نویسنده نگاشته شده است. داستانهای این اثر موضوع یکسانی ندارند و روایت در قصه و شخصیتهای متفاوت هستند. این کتاب را «انتشارات جاویدان» نخستین بار در سال 1357 منتشر کرد. رمانهای «روایت» و «سالاریها» نیز از دیگر آثار این نویسنده هستند.
1-معرفی کتاب چشمهایش در یوتیوب
2- معرفی کتاب چشمهایش در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.