هبوط در کویر

18.00

عنوان: هبوط در کویر

نویسنده: علی شریعتی

ناشر: چاپخش

موضوع: سرود آفرینش

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 643 ص

تعداد:
مقایسه

توضیحات

هبوط در کویر عنوان کتاب نهم از مجموعه آثار ۳۵ جلدی دکتر شریعتی است که ابتدا در دو کتاب با عنوانهای «هبوط» و «کویر» به چاپ رسیده‌اند. شریعتی در بخش اول کتاب یعنی هبوط، داستان سمبلیک آدم و هبوط او را از بهشت می‌نویسد که در حقیقت فلسفه‌ تاریخ اوست که به زبان نماد و سمبل حکایت می‌شود و در بخش دوم، کویر را به عنوان نماد وطنش ایران برمی‌گزیند و با برشمردن مشخصات کویر، مسایل آن روز و تاریخ پر و فراز و نشیب ایران را ترسیم می‌کند و می گوید: «کویر، تاریخی که در صورت جغرافیا نمایان شده است.»…. مرا کسی نساخت، خدا ساخت، نه آنچنان که ” کسی می خواست ” که من کسی نداشتم، کسم خدا بود، کس بی کسان .

او بود که مرا ساخت، آنچنان که خودش خواست، نه از من پرسید و نه از آن ” من دیگر” م . من یک گل بی صاحب بودم …….. اینک کتاب هبوط در کویر پیشکش شما می شود .شاید برای فهمیدن دکتر علی شریعتی هیچ کتاب، مقاله یا سخنرانی‌ به اندازه هبوط موثر نباشد. کتاب صوتی هبوط، داستان سمبلیک آدم و هبوط او را از بهشت می‌نویسد که در حقیقت فلسفه‌ تاریخ اوست که به زبان نماد و سمبل حکایت می‌شود.

کتاب هبوط به مانند استخر پر از آبی است که وقتی از بالا به آن نگاه میکنی کم‌عمق بنظر می‌آید ولی هنگامی که وارد آن می‌شوی ممکن است غرق شوی و چه بسیار بودند متعصبان مذهبی که وقتی هبوط را خواندند پنداشتند که علی شریعتی مرتد شده است. این چنین بود که کتاب‌هایش از کتابخانه‌ها بیرون ریخته شد و سوزانده شد و آن همه توهین‌ها به او شد.

با شنیدن کلمات این کتاب، خواننده خود را در پرتو تابش اشعه مرموزی می‌یابد که از منبع نامعلومی بر سراسر وجود او تابیدن گرفته است. منبع این انرژی، بی‌شک کوره گداخته‌ای است که شبانه‌روز در قلب دردمند و بیدار دکتر زبانه می‌کشیده است.

پی دی اف کتاب هبوط در کویر

معرفی کتاب هبوط

هبوط نوشته علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲)، نواندیش دینی است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «یک‌بار حادثه غریبی اتفاق افتاد. حادثه‌ای! هرگز خود را چنین نیافته بودم. روزی در انبوه خلق، به قیافه‌ای برخوردم که نمی‌شناختمش. او نیز مرا نمی‌شناخت. رد شدیم. برگشت نگاهم کرد. برگشتم نگاهش کردم. رد شدیم. برگشت نگاهم کرد و من کمی درنگ کردم، اما برنگشتم و نگاه نکردم.

رد شدیم. این که بود؟ چه‌کار داشت؟ این از همان آدم‌هایی نیست که گاهی بی‌خودی می‌چسبند و پرحرفی می‌کنند و احوالپرسی و وراجی؟ چرا، این هم از همان لیوان‌های نمک میوه است که یکباره جوش می‌کنند و کف می‌کنند و دل آدم را می‌لرزانند که الآن سر می‌رود، الآن می‌ریزد، به سر و صورت آدم پشِنْک می‌کنند و دوتا پف که کنی، فرومی‌نشینند و چند لحظه بعد می‌بینی لیوان خالی شد و تهش کمی آب مرده لعابی، مایعی زردرنگ مثل چرک، سرد و بی‌جوش و خروش ماند و دگر هیچ! ولش کن. برگشت نگاهم کرد؛ ایستاد و همچنان مرا می‌نگریست. متوجه شدم؛ به رو نیاوردم؛ رد شدم.

صدا زد. گوش نکردم. داد زد. خودم را زدم به آن راه، یعنی که نمی‌شنوم. پیش آمد. دارد می‌آید. نه، ول‌کن نیست. تند کردم که بروم؛ کار داشتم، کارهای زیادی؛ خیلی‌ها منتظرم بودند؛ بی‌تابانه چشم‌به‌راهم بودند. تند کردم، نشد. دامن قبایم را گرفت که صبر کن. صبر کردم با دنیایی از بیزاری، دلخوری، نگرانی و خشم از این مزاحمت. باز گرفتار مزاحمت تازه‌ای شده‌ام؛ باز مدتی از کارم بازمی‌مانم؛ خیالم را مغشوش می‌کند؛ ناراحتم می‌کند. خدایا از گیر این، چه‌جوری خلاص شوم؟»

هبوط در کویر به زبان عربی در 864 صفحه در قطع بزرگ و با جلد فاخر به چاپ رسیده است و شامل هفت فهرست علمی و ضمیمه ویژه وصیتنامه کامل دکتر شریعتی است که برای اولین بار به زبان عربی منتشر می شود و علاوه بر این تصاویری از دست نوشته های دکتر شریعتی را نیز در خود جا داده است.

یاسر الفقیه و مریم میرزاده این کتاب را به عربی ترجمه کرده اند و محمد حسین بزی در مقدمه آن نوشته است:  دو سال از عمر خود را پشت سرگذاشتم؛ گویی یک عمر کامل بود؛  این در پیشگاه خدا برایم کافی است و به عنوان میراثم این ثمره وجود دارد که برای خوانندگان عربی هبوط در کویر به ثمر نشست.

به گفته وی، شریعتی در این کتاب اهداف والای دینی و شرعی را به شیوه خاص خود به تصویر می کشد و اکنون می توانم بگویم این کتاب به دلیل در برداشتن نکاتی از فلسفه، عرفان، تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، ادیان و مذاهب، اسطوره، و حکایت و امثال، شعر و روایت و حتی قصه کوتاه مکتب جدیدی را در درک اندیشه مذهبی به ویژه در نزد عرب زبانان ایجاد خواهد کرد.

در پشت جلد این کتاب نیز گزیده هایی از سخنان امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران در سوگ شریعتی دیده می شود؛ از جمله اینکه امام موسی صدر در این باره نوشته است: شریعتی یکی از رهبران اندیشه اسلامی در جهان و صاحب اندیشه های بسیار ازرشمند است، در کلاس های هفتگی وی حدود شش هزار دانشجو در حسینیه ارشاد حضور می یافتند.

از وقتی که اولین کتاب شریعتی را خواندم دو سال میگذرد، چه طوفانی در من بپا کرد، اولین کتابی که خواندم “حسین وارث آدم” بود تشبیه هات و سخنرانی ها بی نظیر، به همراه متن قوی در آن بود. برداشت یک شخص نو گرا به دین، نگاهی دیگر به اعتقادات خرافی که مردم هیچی از آن نمیدانند و نگاهی عمیق و ژرف به هر یک از مسائل واقعا انسان را ترغیب میکند که کتاب را بخواند و از دید و نگاه عمیق ایشان در رابطه با دین مطلع شود.

“هبوط” نوشته دکتر “علی شریعتی” است که در پایان کتاب تاریخ 1348 نوشته شده است. یکی از کتاب های زیبا دکتر علی شریعتی به همراه کویر است که متن بسیار زیبا پر از توصیفات زیبا و شاعرانه ای دارد.

کلمه “هبوط” به معنی “فرود آمدن” است. داستان کلی کتاب هم در همین مورد است چگونگی فرود آمدن انسان از بهشتی که در آن بود. اما شریعتی به گونه ای دیگر به این بهشت و آن درخت نگاه میکند، هم این اتفاق را خوب میداند و هم بد.

ابتدای کتاب هبوط شریعتی به انسان هایی که به قول هیچ هستند می پردازد، انسان هایی که صرفا حیون هستند. او آن آدمها را چهارگونه می نامد، آدمهایی که فقط چهار زاویه دارند و جز این چیز دیگری در زندگی ندارند. نویسنده اعتقاد دارد که این آدمها برایشان فرقی نمیکند مکتب سیاسی یا دینشان، اگر اعتقاد به معاد دارند به برای همدم شدن با حوری هاست و داشتن رودهایی که در آن عسل و شیر جاریست، و در نگاه نویسنده این بهشت، بهشتی تهوع آور است. هم در آدم های مدرن و هم در آدمهایی که پیرو دین هستند اشتراکی وجود دارد، شخصی که پیرو مکتب سیاسی است آرزوهایش را در این دنیا میخواهد، یعنی بهشت خود را در این جا میخواهد، دین دار بهشت خود را در آخرت و بعد از مرگ می جوید و چون آرزوهایشان مانع یک دیگر نیستند هیچگاه بهم خورده نمیگیرند و مانع هم نمیشوند.

اما در کنار اینان مردمانی بسیار اندک هستند که تفاوتی بزرگ برایشان وجود دارد که عضو یا پیرو چه مکتب سیاسی یا دینی باشند چرا که بهشت آنان اینگونه پوچ نیست. این گونه آدمها مسئولیت پذیر هستند، مسئولیتی رو دوش خود احساس میکنند و برای انجام آن هرکاری میکنند، در حالی که گروه کثیر و بزرگی که آدم های پوچ هستند هیچ مسئولیتی را احساس نمیکنند و بر حسب غریزه کاری را انجام میدهند. پوزه های خود را به خاک میمالند و چرب زبانی میکنند، دو رویی میکنند تا اینکه به پست و مقامی برسند.

بعد از آن شریعتی به سراغ رهبر دین و رهبرهای سیاسی میرود و ایده های آنها را درمورد انسان بررسیی میکند، او از سارتر شروع میکند که چگونه در عین اعتقاد نداشتن به خدا به خدا اعتقاد دارد و تمام تلاشش را برای سعادت خود و اجتماع میکند، هایدگر ( اگر درست بگویم ) که میگوید انسان یک طرح است و باید شد و بودن در کار نیست. چرا که شریعتی بودن را مسئله نمیبیند که بسیاری از اندیشمندان آن را مسئله میبینند. در ادامه میگوید که علی شیعه بود و بعد از او دیگر کسی شیعه نشد و سارتر اگزیستانسیالیسم بود و بعد از او دیگر کسی به این مکتب واقعا نگروید چرا که هر دوی اینان در یک چیز اشتراک داشتند آنهم شناخت خوب بدی بود که در داستان هبوط است. این که انسان بتواند خوب و بد خود را تشخیص دهد بسیار مهم است.

بسیاری مسلمان بودند و در حکومت های عمر و عثمان کار میکردند اما علی فرزندان خود را از رفتن به آنجا منع میکرد چرا که شناخت خوب و بد یا همان دانای خوب و بد بود میراث دار میوه ای که آدم از آن خورده بود. سارتر در بسیاری از جاها در مکتب اگزیستانسیالیسم ضعیف بودن را می کوباند، اما گاهی دست به سوی ضعیف می آورد.

نیچه ای که ضعیف بودن را ننگ میداند گاهی همین کار را میکنند چرا که شناخت خوب و بد را دانسته اند و قدرت تفکر و تعقل دارند. حال آنکه انسان هایی هستند که بی انکه دانایی داشته باشند بر اثر جوی که یک سخنرانی، شعر، فیلم یا هرچیز دیگری بر آن ها میگذارد به سوی مرگ میروند تا قبرشان گل باران شود. در مقابل این امر شریعتی داستانی زیبا را از شاعری که خود را محو تماشای ماه میکند و بعد از آن خود را در آب غرق میکند.

چرا؟ زیرا منطقا آنچه فدا یشود باید در ارزش کمتر از آن چیزی که فردا شده است باشد; وگرنه لذتت بردن و ماندن، خویش را نابود کن تا دیگران بمانند و لذت ببرند دعتوی است که فقط آدم های ساده وو احساساتی و دوست داشتنی و خوب اجابت میکنندیا کسانی که عقلشان جوری است که در اثر تبلیغ و تلفین و تجلیل و موسیقی و شعر خوانی غالبا در محاسبه اشتباه میکند و خود خواهی باعث این میشود که آنها خود را فدا کنند.

همین امر ها باعث شد که سارتر پیرویی همچو خود نداشته باشد و علی در میان جمعیتی که آن همهه مسلمان بودند احساس تنهایی و غربت کند. اما غربت و تنهایی چیست؟ غربت در دیدگاه شریعتی آن نیست که در کنار هموطنان خود و یا همشهریان خود نباشی بلکه تنهای و غربت هنگامی به سراغت می آید که کسی حرفت را درک نکند و کسی از جنس خود ما نباشد. به همین دلایل علی تنها و مارکس میگوید که من مارکسیست نیستم.

شریعتی در ادامه به توضیح فرهنگی می پردازد که انسان به خاطر آن وارد زمین شده است. آن هم خود سازی است. یعنی انسان با استفاده از قدرت تفکر به جست و جوی خودی که باید باشد به پردازد.

چرا که معتقد است این گوهره انسان و امانتی است که او بر دوش انسان گذاشته است. در گذشته خودی وجود نداشت هم بصورت قبیله ای زندگی میکردند مخصوصا در بین اعراب، چرا که وقتی کسی قاتل بود هر کسی را میتوانستند در قبیله قاتل بکشند و فرقی نمیکرد اما حال بسیار متفاوت است نویسنده جامعه امروزی و متمدن را آن جامعه قدیمی نمی پندارد بلکه جامعه کنونی را جامعه ای میپندارد که هر کس به دنبال ساختن خود است.

اما این ساختن بازهم مشکل شده است چرا که در جامعه امروزی چه فرعیاتی آمده است که آدم فریب زرق و برقشان را میخورد. انسان را مصرف گرا میکند به آنها اعتقاد ماتریالیسمی میدهد و دهن هایشان با مصرف گرا بودن میبندد. اما این ها باز مانع نمیشود که انسان احساس اضطراب نکند. اضطرابی که سلمان را از کشور خود به سوی کویر های داغ فرستاد. بودا را از بند قصر و پول و قدرت جدا کرد و حلاج را بر سر دار برد.

هبوط انسان بسی بسیار شیرین و تلخ است، چشم ها باز شدن چه شیرین و مسئولیت دیدن زشتی و فریاد زدن و فریاد رس نبودن چه سخت است. شاید انسان در بهشتی نبوده است بیابان ها را همه بهشت میدیده است چرا که بهشت را نمی دانسته چه است، همانطور که زشتی خود را نمی دانسته و بعد از خوردن آن میوه ممنوعه، آن میوه مسئولیت، میوه درک و شعور و خوب فهمیدن به زشتی خود پی بردند و برگ های انگور را به دور خود زدند تا از لخت شرم نداشته باشند چرا که دیده بودند شرم چگونه است و زشتی چیست و از آن به بعد هیچ چیز مثل سابق زیبا نبود چرا که زیبایی واقعی در این دنیا نیست.

حال با همین نگاه مردمی که از آن میوه ممنوعی طعمی در دهان ندارند همه چیز را زیبا میبینند و خود را شاد میابند، چه زیبا میگوید شریعتی که هر کس به اندازه خوردن از میوه ممنوع احساس مسئولیت میکند و اضطراب به راستی که برای خوشبخت شدن نیازی به آن همه کتاب های روانشناسی و کارهای مزخرفی که در کتاب ها و تلوزیون تبلیغ میکند نیست بلکه باید چشم ها را بست، احمق بود و آنچه که هست را انکار کرد و این راهی است برای خوشبخت بودن.

در بقیه کتاب تشبیه هات و توصیفات زیبای خلقت آدم است و چگونگی هبوط آدم را بیان میکند که خواندن آن خالی از لطف نیست. اما بند آخر کتاب بسیار زیبا و شاعرانه نوشته شده است:

اما امروز این چنین روشن و سبک می رسد! نومیدی هنگامی که به مطلق می رسد، یقنی زلال و آرام بخش میشود. چه قدرتی و غنایی است در ناگهان هیچ نداشتن! اضطراب ها همه زهده انتظارهاست. هیچ گودویی در راه نیست. در این کویر، فریب سرابی هم نیست. جاده ها همه خلوت، راه ها همه برچیده و چه می گویم؟ هستی گردویی پوک! به انتهای همه راها رسیده ام. جهان سخت فرتوت و ویرانه است. چه کنم؟


باز میگردم. رجعت! بهشتی را که ترک کردم باز میجویم. دست هایم را از آن گناه نخستین، عصیان، می شویم.. همه غرفه های بهشت نخستینم را از خویشتن خویش فتح میکنم! طبیعت را، تاریخ را، جامعه را و خویشتن را. در آنجا من و عشق و خدا دست در کار توطئه ای خواهیم شد تا جهان را از نو طرح کنیم
; خلقت را بار دیگر آغازز کنیم. در این ازل، دیگر خدا تنها نخواهد بود. در این جهان، من دیگر غریب نخواهم ماند. این فلک را از یان برر میداریم; پرده غیب را بر می دریم; ملکوت را به زمین فرود می آوریم. بهشتی که در آن درختان همه ممنوع اند; جهانی که دست های هنرمند ما معمار آن است…

مروری بر کتاب

کتاب بسیار معروف «هبوط در کویر» از بهترین کتاب های دکتر علی شریعتی است که جلد 13 از مجموعه آثار آن یار سفر کرده را تشکیل می دهد.هبوط در کویر» عنوان کتابی است که ابتدا در دو کتاب با عنوانهای «هبوط» و «کویر» به چاپ رسیده‌اند.

شریعتی در بخش اول کتاب یعنی هبوط، داستان سمبلیک آدم و هبوط او را از بهشت می‌نویسد که در حقیقت فلسفه‌ تاریخ اوست که به زبان نماد و سمبل حکایت می‌شود و در بخش دوم، کویر را به عنوان نماد وطنش ایران برمی‌گزیند و با برشمردن مشخصات کویر، مسایل آن روز و تاریخ پر و فراز و نشیب ایران را ترسیم می‌کند و می گوید: «کویر، تاریخی که در صورت جغرافیا نمایان شده است.»

هیچ گودوئی در راه نیست. در این کویر فریب سرابی هم نیست. جاده ها همه خلوت، راه ها همه برچیده و چه می گویم؟ هستی گردوئی پوک! به انتهای همه ی راه ها رسیده ام، جهان سخت فرتوت و ویرانه است. چه کنم؟

کتاب نایاب “هبوط در کویر” از مهمترین آثار دکتر علی شریعتی می‌باشد.

کتاب هبوط در کویر دارای دو بخش است. بخش اول که عنوان آن «هبوط» می‌باشد، بیان سمبلیک ماجرای هبوط آدم و حوا از بهشت به زمین می‌باشد. این فصل در حقیقت فلسفه تاریخ شریعتی است که با زبان نماد و سمبل بیان کرده است. بخش دوم کتاب که عنوان «کویر» را دارد؛ در اصل دیدگاه سیاسی شریعتی به شرایط آن روزهای ایران است. او ایران را به صورت کویری ترسیم کرده و می‌کوشد تا با بیان مشخصات کویر، خفقان سیاسی وقت را بیان کند.

 

کتاب های مرتبط

1-معرفی کتاب هبوط در کویر در یوتیوب

2- معرفی کتاب هبوط در کویر در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

دکتر علی شریعتی

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “هبوط در کویر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.