من با خدا رقصیدم

25.00

عنوان: من با خدا رقصیدم

نویسنده: سیاوش اوستا

ناشر: ممنوعه

موضوع: آیین میترا، ممنوعه

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 435 ص

در انبار موجود نمی باشد

مقایسه

توضیحات

معرفی کتاب من با خدا رقصیدم اثر سیاوش اوستا

آنچه معجزه حضرت محمد خوانده شد کتاب و کلام او بود! یعنی کلامی که بیست سال پس از مرگش گردآوری گشته و قرآن (کتاب خواندنی) نامیده شد.

می دانیم که خردمندان برای پذیرفتن دانش و علم نوین نیازمند دلیل و برهان هستند، اما توده های مردم، پژوهش و دانایی بسیار ندارند.

پس توده مردم از هر پیامبری نیازمند معجزه است و حتی وقتی که پیامبر هم نیست بیاد او به برکت گورستان او در قرنها پس از او در پی معجزه و شفا جستن از گورها و نامهاست.

پی دی اف کتاب من با خدا رقصیدم

قسمتی از کتاب:

بیش و کم، هفت هزار ســال پیــش، از کوه های «پامیر» تاژیکســتان، میترا فرود آمد تا یــک ســازماندهی بزرگ و جهانــی را پایه گذارد. او یــک گروه هفت نفــره را در جایگاه پیماندارترین  یاران خود، آموزش و پرورش داده بود. شــماره هفت، شمار اخترانی بود که بر گرد خورشید می گشتند. هر چند این شمارش امروزه فزون شــده اســت، اما آن زمان در نگاه میترا، اختران خورشــید هفت تا بشــمار می آمدند.

ماه، و هر 12 هفته، و 52بدین رو، او هفته را نیز با هفت روزه کردن آفرید، و سال را به  روز بخش کرد، و چهار موســم (فصل) بهار، تابســتان، پاییز و 31 و 30 و 29ماه را، به زمستان را نیز، بدان افزود. ماه باشد چهار سال خورشیدی بشمار می آمد و آغاز هر 12در آن دوران، هر سال که موسم، آغاز سالی نو و جشنی نو بود… واپس تر ها  هر شش ماه و پس از آن هر دوازده ماه یکســال به بشــمارش درآمد.

پایه تلاش میترا که بر مهر پایدار بر خورشــید اســتوار بود، کاری سازمان یافته بود که هموندگیری برای آن، با ریزبینی بسیار انجام می شد. میتــرا، نه خــود را «پیامبر» می خواند، و نه ســخنگوی خدا، و نه دفتــری آورد، و نه پایه گزار خشــک اندیشی و دین داری است، ونکه دانش میتراییان، با دانش و تجربه زمان پیش می رفت و ستاره شناسی، پزشکی، داروسازی، فرزان(فلسفه)، آموزش های رزمی و آیین شــهریاری از نمونه هــای پایه یی و بنیادین درس های میتــرا بود، که در غارها و دل کوه ها، به دور از چشم توده ها، به پیوستگان آموزش داده می شد.

غارها، از سوی گروهی پیماور (مهندس) که بســیجیده به پرگال و گونیا و شــاغول و ابزار سنگتراشی بودند، ساخته و زیور می شد. کســانی می توانســتند به اندرون غارها راه یابند، که در شــمار «پیوستگان ویژه» و یا از رده دوم به بالا بوده باشند. هفت زینه (درجه) در میان پیوستگان رایج بود.

کتاب های مرتبط

1-معرفی کتاب من با خدا رقصیدم در یوتیوب

2- معرفی کتاب من با خدا رقصیدم در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

سیاوش اوستا

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “من با خدا رقصیدم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.