سیندخت

18.00

عنوان: سیندخت

نویسنده: علی محمد افغانی

ناشر: نگاه

موضوع: داستان های فارسی

رده سنی: بزرگسال

تعداد صفحات: 384

 

تعداد:
مقایسه

توضیحات

سیندخت رمان اجتماعی-ایرانی نوشته محمدعلی افغانی است که از سال 1364 مؤسسه انتشارات نگاه ناشر تخصصی این اثر بوده است.

کتاب سیندخت

وضعیت زنان ایران در جوامع مختلف در دوره‌های مختلف تاریخ، در برهه‌های مختلف هر دوره و در هر قشری از جامعه متفاوت بوده است. به همین دلیل شاید نتوان تصویری یکپارچه از وضعیت زنان در تمام طول تاریخ ارائه کرد. علی‌محمد افغانی یکی از نویسندگان ایرانی است که تقریبا در همه‌ی کتاب‌هایش این دغدغه را داشته که با ترسیم چهره زن ایرانی دغدغه‌ها و ظلم‌هایی که از هر سو بر او وارد می‌شود را نشان دهد. او در کتاب سیندخت روایتی از عشق، زنان و جامعه دارد.

سیندخت

خلاصه داستان سیندخت

داستان سیندخت در شهر گرم اهواز روایت می‌شود. مهندس بهمن فرزاد مدیرعامل کارخانه‌ی روغن‌موتور اهواز است. او به سیندخت دختری که به‌تازگی در کارخانه‌اش مشغول به کارشده علاقه‌مند شده است؛ اما سیندخت در نامه‌ای به مهندس، سعی دارد با دلایلی او را از ازدواج با خودش منصرف کند.

درباره کتاب سیندخت

این کتاب پیش از آن توسط انتشارات امیرکبیر به همت عبدالرحیم جعفرى منتشر مى‌شد. علی‌محمد افغانی در این کتاب اگرچه با قدرت شوهر آهو خانم ظاهر نشده اما به خوبی توانسته تصویری از جامعه‌ی خود را برای خواننده نشان دهد.

جامعه‌ای که در حال پیشرفت و مدرن شدن است اما هنوز نگاه‌های سنتی وجود دارد. نویسنده که تقریبا در همه‌ی داستان‌هایش قصه‌ها زنان کلیدی دارند، این بار هم به نوعی زندگی طبقات مختلف جامعه را به ویژه جایگاه زنان در اجتماع را به تصویر می‌کشد.

او نویسنده ریزبینی است و در کتاب سیندخت هم جزئیات را با حوصله و دقت ارائه می‌کند. ناشر در توضیحی فضای کتاب سیندخت را به داستان‌های بالزاک تشبیه کرده است: «آمـآ

زنانی از هر دست از ظالم‌ترین و مظلوم‌ترین، همه اسیر یک دنیای مردانه و قوانین ساخته‌ی مردان هستند. اتفاقا جهان «بالزاک» هم همین است؛ زنان؛ خوب یا بد، همه اسیرند، اسیر مردانی نامرتبط و دنیایی مردانه.»

کتاب سیندخت در شخصیت‌پردازی، فضاسازی و توصیفات کتاب موفقی محسوب می‌شود. به عنوان مثال توصیفات نویسنده از گرمای شهر اهواز برای مخاطب جذاب و دوست‌داشتنی خواهد بود به‌طوری که حرارت را به خود احساس خواهیم کرد. نسخه چاپی این کتاب 384 صفحه دارد که برای علاقه‌مندان به رمان‌های ایرانی تنها با گذاشتن 30 دقیقه در روز می‌توان آن را در یک هفته خواند.

درباره علی محمد افغانی

علی محمد افغانی نویسنده معاصر ایرانی است که نامش با رمان شوهر آهو خانم گره خورده است. او در یازدهم دی ماه ۱۳۰۳ در شهر کرمانشاه متولد شد. افغانی تحصیلات دبیرستان را در شهر کرمان به پایان رساند و برای گرفتن کمک هزینه و مسکن به تهران آمد و وارد دانشکده افسری شد.

چون از دانشجویان ممتاز دانشگاه بود بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشکده افسری برای بورس تحصیلی به آمریکا اعزام شد. این سفر برای افغانی فرصت مناسبی فراهم کرد تا با ادبیات انگلیسی و رمان‌نویس آشنایی پیدا کند.

در سال 1333 علی‌محمد افغانی زمانی که به وطن باز می‌گشت به اتهام عضویت در حزب توده توسط ماموران حکومت نظامی وقت دستگیر و تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت.

افغانی در زندان هم دست از یادگیری بر نداشت و شروع به تدریس زبان انگلیسی و آموختن زبان فرانسه کرد. خود افغانی می‌گوید که کتاب معروف شوهر آهو خانم را هم طی سه سال در زندان نوشته است.

علی‌محمد افغانی در ادبیات بیش‌تر تحت‌تاثیر آثار صادق هدایت، صادق چوبک و محمد علی‌جمالزاده بوده است. او کتاب شوهر آهو خانم اثر معروف خود را با سرمایه‌‌اش در دو هزار نسخه منتشر کرد، جسارتی که ناشران آن دوره را حیرت‌زده کرده بود.

خود او در این باره گفته است: «اگر زندان نمی‌رفتم، ممکن بود نویسنده نشوم». از نظر او بعضی از نویسندگان مثل جک لندن بر اثر یک اتفاق نویسنده می‌شوند: «مسابقه‌ای را در روزنامه‌ای برای انتخاب بهترین مقاله درباره‌ دریا راه انداخته بودند. معلوم است کسی که روی دریا بوده بهتر می‌تواند درباره دریا بنویسد.

البته ذوق و قریحه نویسندگی هم لازم است، اما این قلم را باید کشف کرد. جک لندن هر دو را داشت، یعنی هم تجربه زندگی روی دریا و هم ذوق و قریحه نویسندگی، مقاله‌ای در‌این‌باره نوشت که انتخاب شد. بعد هم مسیر زندگی‌اش عوض شد و افتاد در عرصه داستان‌نویسی». همین تعریف افغانی مسیری بود که زندان برای او پیش آورده بود.

افغانی در زندگی‌نامه‌ی خود گفته است زمانی که مشغول نوشتن کتاب شوهر آهو خانم بوده است یک فرهنگ لغت انگلیسی جلوی خود باز می‌کرده تا وانمود کند در حال ترجمه‌ی یک کتاب انگلیسی است نه کتاب خودش. علی محمد افغانی تا بهمن 57 در زندان پهلوی بود و با انقلاب مردم و همزمان با سقوط رژیم شاهنشاهی از زندان آزاد شد.

استقبال مردم از کتاب شوهر آهو خانم به قدری زیاد بود که فغانی پس از آزادی از زندان رمان دوم خود «شادکامان دره قره سو» را نوشت.

افغانی تا ده سال بعد چیزی ننوشت و برای تامین هزینه‌های زندگی در یک شرکت ژاپنی مشغول به کار شد. با این حال، علی محمد افغانی سال‌ها بعد، اوایل دهه‌ی شصت کتاب شلغم میوه بهشته را منتشر کرد، کتابی که آن را قبل از انقلاب نوشته بود.

«سیندخت» و «بافته‌های رنج» از دیگر آثار اوست. کتاب‌های او بیشتر روایتی از اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه و نقد آن در بستر داستان هستند. البته هیچ‌کدام از این کتاب‌ها به اندازه‌ی کتاب شوهر آهو خانم برای افغانی شهرت به ارمغان نیاورد. چند سال بعد علی‌محمد افغانی به آمریکا مهاجرت کرد و همان‌جا زندگی‌نامه‌ی خود را به زبان انگلیسی منتشر کرد.

آثار محمدعلی افغانی

«بوته‌زار»، «محکوم به اعدام»، «دکتر بکتاش»، «همسفرها»، «دختردایی پروین»، «صوفی صحنه، دزد کنگاور»، «دنیای پدران و فرزندان»، «حاج‌الله باشی» و «خداحافظ دخترم»، «شوهر آهو خانم»، «بافته‌های رنج»، «محکوم به اعدام»، «شادکامان دره قره سو» از آثار دیگر محمد علی افغانی هستند.

در بخشی از کتاب سیندخت می‌خوانیم

شب خنک بود و گرماسنج اتاق هتل، وقتی که آقای بهمن فرزاد مدیر فنی کارخانه روغن موتور اهواز در را گشود و به قصد خوابیدن لباس‌هایش را بیرون آورد و در گنجه جارختی آویخت، از بیست درجه تجاوز نمی‌کرد.

با این وصف او کلافه بود. از گرمای خیالی که گمان می‌کرد آن سال از بداقبالی وی شاید یک ماه زودتر به سراغ خوزستان آمده بود، کلافه بود. مشروب نخورده بود، ولی چنان که گفتی دوش آب گرم گرفته است در سر و صورت، گردن و شانه‌هایش احساس خلجان و گرما می‌کرد؛

یک گرمای جفنگ و دل آزاری که ظاهرا ناشی از کوفتگی اعصابش بود و مثل مورچه زیر پوستش راه می‌رفت. به خصوص وقتی که فکر می‌کرد ممکن است تمام شب را همان‌طور بی‌خواب بماند و صبح فردا نتواند با نشاط و سرزندگی سر کارش حاضر شود، بیشتر کلافه می‌شد.

از جیرجیر تختخواب وقتی که از دنده‌ای به دنده‌ای می‌غلتید، از سفتی بالش یا نرمی تشک و چسبندگی ملافه که هرکدام برای بی‌خوابی او بهانه‌ای بود، از صدای خفیف اتومبیلی که در آن ساعت نیم شب از جاده اسفالتِ جلوی هتل می‌گذشت و نور چراغ‌هایش پنجره اتاق را روشن می‌کرد، از گفتگوها و مذاکراتی که آن شب ضمن خوردن شام و همچنین پس از شام، طی چهار ساعت طولانی با اعضاء هیئت‌مدیره شرکت داشت و همه آن اینک مثل بانگی که زیر طاق یک گنبد بکنند در مغزش منعکس می‌شد و تارهای حساس شده اعصابش را غلغلک می‌داد، از خودش که خودش را به یک زندگی مجردی یکنواخت و اقامت در هتل‌ها و پانسیون‌ها محکوم کرده بود، کلافه بود.

بازوانش را شل می‌کرد و پاهایش را کش می‌داد و از زیر ملافه، خنکی‌های این گوشه و آن گوشه تشک را لمس می‌کرد.

ولی در پس پرده سبک شده روحش می‌دید که توی سالن سبزرنگ هتل با چلچراغ روی سرش، کنار اعضاء هیئت‌مدیره که همه مردان سالمند و صاحب جاهی بودند، دور میز نشسته مشغول شام خوردن و درعین‌حال مذاکره پیرامون مسائل و موضوعات کارخانه یا به‌عبارت‌دیگر، شرکت، بود. آقای اشمیت، کارشناس ماشین‌آلات که برای نصب و راه‌اندازی دستگاه‌های جدید از آلمان به ایران گسیل‌شده بود و اینک یک ماه می‌شد که در اهواز بود، طرف راست او نشسته بود.

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب سیندخت در یوتیوب

2- معرفی کتاب سیندخت در آپارات

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سیندخت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.