جایی برای پیرمردها نیست

15.50

عنوان: جایی برای پیرمدرها نیست

نویسنده: کار مک کارتی

مترجم: امیر احمدی آریان

ناشر: چشمه

موضوع: داستان آمریکایی

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 286 ص

تعداد:
مقایسه

توضیحات

معرفی کتاب جایی برای پیرمردها نیست اثر کورمک مک کارتی

جایی برای پیرمردها نیست به قلم “کورمک مک کارتی” داستانی است که در زمان خودمان در مرزهای خونین بین تگزاس و مکزیک اتفاق می افتد.
رمان No Country for Old Men نوشته نویسنده آمریکایی مشهور، «کورمک مک‌کارتی» (Cormac McCarthy) است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شده‌است. مک‌کارتی ابتدا این رمان جذاب را به‌صورت یک فیلم‌نامه نوشته بود که مدتی بعد نظرش عوض می‌شود و آن را به صورت رمانی وسترن منتشر می‌کند. همین موضوع باعث شده که سبک نگارش این رمان ساده باشد و از لحاظ تکنیک و سبک نگارش از سایر کارهای مک‌کارتی متفاوت باشد. رمان No Country for Old Men که داستانی درام دارد خیلی سریع به شهرت و محبوبیت رسید و تنها ۲ سال پس از انتشارش توسط برادران کوئن مورد اقتباس قرار گرفت.

عنوان رمان انگلیسی No Country for Old Men از اولین خط از شعری به عنوان Sailing to Byzantium نوشته W. B. Yeats گرفته شده‌است. نقدهایی که این کتاب را هدف قرار داده‌بودند، در ابتدا متفاوت و مختلف بودند. روزنامه Houston Chronicle به شدت این کتاب و نویسنده را ستایش کرده بود در‌حالی که Harold Bloom، منتقد ادبی سرشناس، این کتاب را به علت کمبود یک بحث اخلاقی سرزنش کرد.

پی دی اف کتاب جایی برای پیرمدرها نیست

خلاصه کتاب جایی برای پیرمردها نیست

داستان کتاب No Country for Old Men در سال ۱۹۸۰ در غرب ایالت تگزاس و در مرز کشور مکزیک رخ می‌دهد. روایت با «لوئلین ماس» (Llewellyn Moss)، سرباز بازنشسته جنگ ویتنام شروع می‌شود. وقتی لوئلین در حال شکار یک بزکوهی با یک صحنه کشتار مواجه می‌شود، همه چیز تغییر می‌کند. لوئلین بعد از بررسی صحنه قتل متوجه می‌شود که وانتی پر از کوکائین و چمدانی حاوی ۲.۴ میلیون دلار در آنجا رها شده‌است. او سریع چمدان را برمی‌دارد و به خانه می‌برد و به همسرش می‌گوید که به خانه مادرش برود تا وقتی خبرش کند.

ماجرا از جایی بالا می‌گیرد که لوئلین بخاطر برداشتن پول مورد تعقیب قرار می‌گیرد و کسی که به دنبالش است کسی نیست جز «چیگرو» (Chigurh) بی احساس و جانی که استخدام شده که پول دزدیده‌شده را به هر بهایی پس بگیرد. کلانتر منطقه که حالا درگیر این پرونده شده نیز یک پله عقب‌تر به دنبال لوئلین و چیگرو میگردد تا جلوی قتل احتمالی لوئلین را بگیرد.

چه اتفاقی برای لوئلین ماس و همسرش می‌افتد؟ آیا همسرش کیلومترها دورتر از این بازی مرگبار جان سالم به‌در خواهد‌برد و بار دیگر شوهرش را خواهد دید؟
“لوئلین ماس” که در نزدیکی ریو گراند در حال شکار است ، با جسد مردانی رو به رو می شود که به ضرب گلوله کشته شده اند و به همراه آن ها یک بار هروئین و بیش از 2 میلیون دلار پول نقد پیدا می کند. او می داند که این مقدار پول همه چیز را تغییر خواهد داد. اما تنها پس از کشته شدن دو مرد دیگر ، اتومبیل سوخته ی یک قربانی است که “کلانتر بل” را به قتل عام در صحرا سوق می دهد و او به زودی متوجه می شود که “ماس” و همسر جوانش تا چه اندازه به محافظت نیاز دارند.

یک طرف در معامله ای ناموفق، یک افسر سابق نیروهای ویژه را برای دفاع از منافع خود در برابر یک فریلنسر مسحورکننده استخدام می کند ، در حالی که در هر دو طرف مردانی به خشونت و ضرب ورشتم های چشمگیر عادت دارند. این تعقیب به بالا و پایین و آن طرف مرز کشیده می شود؛ به نظر می رسد هر سمت قضیه مصمم است که به آنچه یکی از دیگری می پرسد پاسخ دهد: چگونه یک مرد تصمیم می گیرد که به چه ترتیب زندگی خود را رها کند؟
یک داستان دلخراش از جنگی که جامعه با خودش به راه می اندازد و مراقبه ای پایدار در مورد روابط عشقی و خون و وظیفه ای که زندگی ها را سرشار می کند و سرنوشت ها را شکل می دهد؛ “جایی برای پیرمردها نیست” به قلم “کورمک مک کارتی” رمانی با طنین و قدرت فوق العاده است.

یک رمان جنایی پر از تعلیق و حادثه و خشونت. کارمک مک‌کارتی در رمان جایی برای پیرمردها نیست داستان پول بادآورده‌ای را روایت می‌کند که فرجام خونین و پوچی را به دنبال دارد. این پول را مردی به طور اتفاقی پیدا می‌کند و برمی‌دارد و وقتی می‌فهمد قاچاقچی‌ها دنبال آن‌اند از دست آنها می‌گریزد. آدمکشی به نام شیگور برای پیدا کردن مرد و پولها اجیر می‌شود و این آغاز تعقیب و گریزی خونین است.
برادران کوئن در سال 2007 فیلمی بر اساس این رمان ساختند که برندة جایزة اسکار شد.
رمان جایی برای پیرمردها نیست با ترجمۀ امیر احمدی آریان در نشر چشمه منتشر شده است.

ماجرای تعقیب و گریز یک قاتل بی‌نهایت بی‌رحم حرفه‌ای با جوشکار ساده‌ای که به تصادف چمدانی پول به‌دست آورده است، در سیصد صفحه‌ی نفس‌گیر دنبال می‌شود و سرعت این تعقیب و گریز به حدی بالاست که کتاب را نمی‌شود زمین گذاشت. در نهایت پوچی و بی‌معنایی این موقعیت، با تصادف قاتل حرفه‌ای به شکل تکان‌دهنده‌ای برملا می‌شود و خواننده را بلاتکلیف نگاه می‌دارد. «برادران کوئن» فیلم موفقی به همین عنوان براساس این کتاب ساخته‌اند و برنده‌ی اسکار شده‌اند.

جوشكار ساده‌ای كه برای شكار به دشت‌های جنوب امریكا می‌رود، تصادفا بعد از درگیری خونین دو گروه از قاچاق‌چیان مواد مخدر به محل می‌رسد، و پول كلانی به دست می‌آورد. پس از آن، برای حفظ پول مجبور به فراری طولانی در جنوب امریكا و مكزیك می‌شود و… برادران كوئن در سال 2007 فیلمی بر اساس این رمان ساختند كه برنده جایزه اسكار این سال شد. ‹‹این كتاب یك هیولاست. كارمك مك‌كارتی از طریق نوعی فرآیند قدم به قدم سادگی بی‌رحمانه، به نتیجه‌ای حیرت‌انگیز دست یافته است. این كتاب شما را لرزان و متحیر برجا می‌گذارد».
کتاب  “جایی برای پیرمردها نیست”، روایتگر ماجرای تعقیب و گریز یک قاتل حرفه‌ای و بی‌رحم است.
با جوشکاری ساده‌ که به تصادف چمدانی پول به دست آورده و برای حفظ پول مجبور به فراری طولانی در جنوب آمریکا و مکزیک می‌شود.
همیشه و در همه جا افرادی وجود دارند که برای نفس زندگی احترام ویژه‌ای قائل‌اند و سخت به آن پایبندند. در کتاب جایی برای پیرمردها نیست (No Country for Old Men)، «اد تام بل» کلانتری است .که با پایبندی به قوائد زندگی داستان زندگی خود را روایت می‌کند و سخت‌ترین ماموریت خود را شرح می‌دهد.

ماموریتی که در آن دو گروه از قاچاقچیان مواد مخدر با هم درگیر شده و همه کشته می‌شوند. و فقط جوشکاری ساده که شاهده ماجرا بوده زنده می‌ماند. کورمک مک کارتی  در این کتاب تقابل فوق‌العاده‌ای از خوبی و بدی را توسط دیالوگ‌هایی ماندگار به تصویر می‌کشد.

این کتاب در سال 2005 نوشته شده. شروع کتاب مسحور کننده است. شما می‌فهمید که با داستانی روان و فضای وهم‌آلود و مبهم رو به رو هستید. همه چیز به آهستگی نمایان می‌شود.
شیگور (قاتل) در همان ابتدا به خواننده معرفی می‌شود. مک کارتی کلیشه‌ای عمل نمی‌کند و مانند داستان‌های پلیسی و جنایی، قاتل را پنهان نمی‌کند .
تا در آخر داستان برگ برنده‌اش یک شخصیت باشد، بلکه او را از همان ابتدا معرفی می‌کند تا ما با او آشنا بشویم. فقط باید مراقب بود که فضای گیرا و جذاب رمان شما را در خود غرق نکند.

قسمت هایی از کتاب جایی برای پیرمردها نیست

«من یه پسر رو تو هانتسویل به اتاق گاز فرستادم. فقط یکی، نه بیشتر. خودم دستگیرش کردم و شهادت دادم. دو سه باری اون جا رفتم و باش ملاقات کردم. سه بار. بار آخر روز اعدامش بود. مجبور نبودم برم ولی رفتم. معلومه که نمی خواستم. دختر چهارده ساله ای رو کشته بود، و همین الان بهتون بگم که من هیچ وقت هیچ علاقه ای به ملاقات پسر نداشتم، چه برسه به دیدن اعدامش، اما این کار رو کردم. روزنامه ها نوشتند این جنایت از سر اشتیاق بود و خودش به من گفت هیچ اشتیاقی در کار نبود. با اون دختره قرار می گذاشت هر چند که خیلی »
 «من هر روز صبح روزنامه ها رو می خونم. بیشتر می خوام بدونم اطراف خودمون چه اتفاق هایی افتاده. هیچ وقت هم نگفتم که کارم رو خوب انجام دادم. کار ما روز به روز سخت تر می شه. همین چند وقت پیش دو تا پسر با هم رفیق شدند. یکی شون از کالیفرنیا بود یکی از فلوریدا. جایی اون وسطای راه باید آشنا شده باشند.

بعد شروع کردند به سفر با همدیگه و کشتن مردم. یادم نیست چند نفر رو کشتند. فکر کن چقدر احتمال داشت این دو تا به هم برسند. تا قبل از این ماجرا چشم شون به هم نیفتاده بود. مگه چند نفر آدم اینجوری تو این مملکت هست. فکر نکنم زیاد باشند. خب ما که نمی دونیم. یه روز دیگه یه زنی رو گرفتند که بچه ش رو انداخته بود تو سطل آشغال. چجور آدمی ممکنه همچین کاری به ذهنش برسه؟ زن من دیگه روزنامه نمی خونه. شاید حق با اون باشه. معمولا حق با اونه»

«وقتی معاون از صندلی‌اش بلند شد دسته کلید را از کمربندش جدا کرد و قفل کشوی میز را باز کرد تا کلیدهای زندان را درآورد. کمی خم شده بود که شیگور چمباتمه زد و دست‌های گرفتارش را به پشت زانوهایش آورد. بعد نشست و به پشت خوابید و پاها را بالا آورد و زنجیر را از زیر پاهایش گذراند و بلافاصله ایستاد. انگار بارها این صحنه را تمرین کرده بود. دست‌های گرفتارش را دور گردن معاون گذاشت و خودش به هوا جهید و با هر دو زانو پشت گردن معاون زد و زنجیر را کشید. هر دو روی زمین افتادند. معاون سعی می‌کرد دست‌هایش را وارد زنجیر کند ولی نمی‌توانست. شیگور دراز کشیده بود و زانوها را بین دو دست گذاشته بود و با زور زانو زنجیر را دور گردن معاون فشار می‌داد و چهره‌اش عوض شده بود…»

اقتباس از کتاب No Country for Old Men

کتاب No Country for Old Men در سال ۲۰۰۷ توسط برادران کوئن (Joel and Ethan Coen) به فیلمی نئو-وسترن و هیجانی بدل شد که از ستارگان آن می‌توان به Tommy Lee Jones، Javier Bardem و Josh Brolin اشاره کرد. این فیلم که در جشنواره کن اکران شده بود، تاکنون ۷۶ جایزه برنده شده که در میان آنها ۴ اسکار وجود دارد و ۱۰۹ بار نیز نامزد جوایز گوناگون بوده‌است. برخی این فیلم را بهترین ساخته برادران کوئن می‌دانند.

درباره نویسنده:

Cormac McCarthy رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس آمریکایی است که در سال ۱۹۳۳ متولد شد. آثار او تا به امروز شامل سه داستان کوتاه، دو نمایشنامه و ده رمان است که در ژانرهای گوناگونی از گوتیک تا پسا¬آخرالزمانی نوشته شده¬‌اند. عمده شهرت او به دلیل وضوح تصویری خشونت و سبک منحصر به فردش است که او را به یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر تبدیل کرده است.
مک‌کارتی اولین رمانش را در سال 1965 به نام The Orchard Keeper نوشت که نظر منتقدان را جلب کرد. بعد از نوشتن چند رمان دیگر و کسب جایزه MacArthur genius grant توانست به جنوب غربی آمریکا سفر کند و بعد از اتجام تحقیقاتش، در سال 1985 کتاب Blood Meridian را منتشر کند که بسیاری از آن به عنوان بهترین اثر او یاد می-‌کنند.

اولین جایزه هنری خود یعنی جایزه کتاب ملی را برای کتاب All The Pretty Horses دریافت کرد و علاوه بر منتقدان نظر خوانندگان را نیز جلب کرد و همین امر باعث نوشتن کتاب‌های The Crossing و Cities of the Plain  در ادامه کتاب All The Pretty Horses  شد که هر سه به عنوان سه¬‌گانه مرزی شناخته می¬شوند. کتاب The Road نیز برنده جایزه Pulitzer در سال ۲۰۰۶ و جایزه James Tait Black Memorial Prize در بخش داستانی شد. آثار مک‌کارتی برای اهل فیلم معنای دیگری دارد از آنجا که ۳ کتاب The Road، No Country for Old Men  و Child of God به فیلم‌های موفقی تبدیل شدند و اقتباسی ۱۵ دقیقه‌ای نیز از کتاب Outer Dark انجام شد.

در کنار جوایزی که یاد شد، مک‌کارتی در سال ۲۰۰۶ برنده جایزه Believer Book Award  شد و در سال ۲۰۱۲ هم جزو  بهترین آثار منتخب جایزه James Tait Black  عنوان شد. رمان بعدی این نویسنده ۸۶ ساله با نام The Passenger که در سال ۲۰۱۵ اعلام شده بود که در حال نگارش است، هنوز منتشر نشده‌است.

کتاب های مرتبط

1-معرفی کتاب جایی برای پیرمردها نیست در یوتیوب

2- معرفی کتاب جایی برای پیرمردها نیست در آپارات

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “جایی برای پیرمردها نیست”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.