توضیحات
خرید کتاب تاریخ مشروطه ایران
تاریخ مشروطه ایران که به حق باید آن را برجستهترین سند مکتوب دربارهی نهضت مشروطیت و اسناد و مدارک آن دانست، از چنان اهمیتی برخوردار است که حتی بعدها وقتی انتشار دیگر نوشتههای کسروی ممنوع و اندیشهاش باطل شمرده شد، همچنان جایگاه خود را به عنوان سندی دقیق در بین پژوهشهای تاریخی حفظ کرد و در بیان اهمیتش همین بس که «ایوان سیگل»، آن را به زبان انگلیسی برگرداند و در تمام دنیا منتشر ساخت.
کسروی در زمینههای مختلفی فعالیت میکرد و تألیفات او جنبهی مذهبی، انتقادی، اجتماعی، تاریخی و ادبی… داشت، اما مهمترین آثار او در زمینهی تاریخ است که در این خصوص امام خمینی میفرمایند:
«کسروی یک آدمی بود، تاریخ نویس، اطلاعات تاریخیاش هم خوب بود. قلمش هم خوب بود. اما غرور پیدا کرد…»
ایشان در خصوص جریان کتابسوزی کسروی میفرمایند:
«یکدفعه آدم میبیند که کسروی آمد و کتابسوزی..! مفاتیحالجنان هم جزو کتابهایی بود که سوزاند، کتابهای عرفان را هم سوزاند. البته کسروی نویسندۀ زبردستی بود، ولی این آخری دیوانه شده بود… ایشان نمیدانست کتاب مفاتیحالجنان چی تویش است!»
از مهمترین کتابهای او در زمینهی تاریخ، «تاریخ مشروطه ایران» و «تاریخ هیجده ساله آذربایجان» میباشد که تدوین کتاب «تاریخ هیجده ساله آذربایجان» مربوط به سالهای 1313-1320 خورشیدی و «تاریخ مشروطه ایران» 1319-1323 میباشد. کسروی نام جلد اول این کتاب را «تاریخ هیجده ساله آذربایجان» گذاشت و پس از چاپ و نشر آن، جلد دوم را به نام «تاریخ مشروطۀ ایران» انتشار داد.
این اثر گرانقدر و مستند که دارای ارزش تحقیقی فراوان است، سهم قهرمانان این جنبش را که از میان تودهی مردم برخاسته بودند، معین میکند و نماهایی از جنبش مشروطه را که با وجود اهمیت اساسی در سایه مانده بود، آشکار میسازد. قضاوتهای تاریخی نویسنده منصفانه دقیق و مستند است. باید انصاف داد که این دو کتاب در رابطه با تاریخ مشروطه، از مهمترین منابع در زمینۀ تاریخ است.
در ارتباط با انگیزههای کسروی در نوشتن این کتاب میتوان اشاره کرد به بررسی دلایل ناکامی این جنبش، شناساندن قهرمانان، پیشگیری از نوشتهشدن تاریخ میهن به دست بیگانگان، جلوگیری از فراموشی، و در نهایت ماندن این اثر برای آیندگان، که خود در مقدمهی کتابش به آنها اشاره میکند.
«سهراب یزدانی» متولد سال ۱۳۲۸ در بندرانزلی است. دکتری جامعهشناسی سیاسی خود را در سال ۱۳۶۱ از دانشگاه کیل انگلستان دریافت کرده است. او در حال حاضر دانشیار دانشگاه تربیت معلم است و به پژوهش و تألیف در حوزههای جامعهشناسی و سیاست میپردازد. آنچه در این کتاب آمده، جستجویی است در مجموعۀ دوجلدی تاریخ مشروطۀ ایران و تاریخ هیجدهساله آذربایجان نوشتۀ «احمد کسروی». بخش اول به زندگی کسروی در دورۀ انقلاب میپردازد و تأثیر حوادث آن دوره را بر شکلگیری اندیشۀ او بررسی میکند و ارزیابی کوتاهی شیوۀ تاریخنویسی وی به دست میدهد و چگونگی نگارش تاریخ مشروطیت را تشریح میکند. بخش دوم به بررسی و تحلیل کتابهای تاریخ مشروطه ایران و تاریخ هیجدهسالۀ آذربایجان اختصاص دارد.
بخش سوم برآوردی کلی از این دو کتاب با این هدف که موضوع مرکزی آنها شناخته شود و مقام کتاب و نویسنده در تاریخنگاری معاصر ایران مشخص شود. احمد کسروی چه در زندگی و چه در آثارش چهرهای بحثانگیز بوده است. او در رشتههای گوناگون چون زبانشناسی، جغرافیای تاریخی، تفکر دینی و مسائل اجتماعی و سیاسی قلم زد. در همه این عرصهها اندیشمندی سنتشکن و نوآور بود. اما پایداری شهرت علمی کسروی اعتبار نوشتههای تاریخی اوست و پر ارجترین پژوهش تاریخی وی بیگمان کتاب تاریخ مشروطه ایران است.
کسروی که مشروطیت را بهترین نوع حکومت میدانست، برای شناساندن جنبش به هممیهنان خود تاریخ مشروطیت را نوشت. او برای روشن کردن حقایق تاریخی، نشان دادن سهم آزادیخواهان واقعی و فرصتطلبی میوهچینان دست به قلم برد. یکی از هدفهای وی از نگارش تاریخ انقلاب، ترویج آگاهی اجتماعی بود. او میخواست ایرانیان خوابزدۀ عصر دیکتاتوری را با جنبشی اجتماعی که در راه آزادی و برای استقرار حکومت قانون برپا شده بود، آشنا سازد. در این کتاب تحلیل کسروی از ابعاد مختلف مشروطیت بررسی و بر پایه دانستههای جدید تاریخی ارزیابی میشود.
«تاریخ مشروطه ایران» نوشته احمد کسروی(۱۳۲۴-۱۲۶۹)، تاریخنگار و اندیشمند ایرانی است. این کتاب، یکی از منابع مهم در زمینه تاریخ معاصر و به ویژه تاریخ جنبش مشروطه در ایران به شمار میرود. نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب درباره انگیزههای خود از نگارش این کتاب میگوید: جنبش مشروطهخواهی با پاکدلیها آغازید، ولی با ناپاکدلیها بهپایان رسید و دستهایی، از درون و بیرون، بهمیان آمد، آنرا بههم زد و ناانجام گذاشت و کار بهآشفتگی کشور، و ناتوانی دولت، و از هم گسیختن رشتهها انجامید و مردم ندانستند آن چگونه آمد و چگونه رفت و انگیزه ناانجام ماندنش چه بود. دانستن اینرازها آسان نمیبود، و اگر هم کسانی بهگرد آوردن داستانها پرداختندی بهاینرازها کمتر پی بردندی و گیجوار درماندندی.
شیوه مردم سستاندیشه است که همیشه در چنین داستانی کسان توانگر و بهنام و باشکوه را بهدیده گیرند و کارهای بزرگ را بهنام آنان خوانند و دیگران را که کنندگان آن کارها بودهاند از یاد برند. این شیوه در ایران رواج بسیار میدارد و در همین داستان مشروطه نمونههای بسیاری از آن پدید آمد. مثلاً جنبش مشروطه را در ایران آقایان طباطبایی و بهبهانی و دیگران پدید آوردند، ولی دیده شد در روزنامهها و کتابها میرزا نصراللهخان مشیرالدوله را بنیادگزار آن ستودند.
در جاییکه این مشیرالدوله هیچ کوششی در آنراه نکرد و بلکه خواهیم دید که بههمدستی محمدعلیمیرزا بهبرداشتن آن میکوشیده و تنها کاری که او کرده این است که پس از برداشته شدن عینالدوله بهجای او نشسته و مظفرالدینشاه فرمان مشروطه را در زمان سر وزیری این بیرون داده است. مردم ایران که گرفتار پراکندگی اندیشهاند، و شما دهتن را دارای یک راه و یک اندیشه نتوانید یافت، پیشآمد مشروطه زمینه دیگری برای پراکنده اندیشیها شده بود و بارها در انجمنها گفتگو بهمیان آمده و یک رشته سخنان خام و بیپایی از کسانی شنیده میشد. در یک جنبشی که هزاران مردان ارجمند و پاک بهکوشش برخاستند، و هزاران جوانان جان در راه آن باختند، بیخردانی از ناآگاهی اینرا یک پیشآمد بسیار کوچکی وانموده و چنین میگفتند: «چیزی بود دیگران پیش آورده بودند و خودشان هم برداشتند».
1-معرفی کتاب تاریخ مشروطه ایران در یوتیوب
2- معرفی کتاب تاریخ مشروطه ایران در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.