آی با کلاه آی بی کلاه

12.50

عنوان: آی بی کلاه آی با کلاه

نویسنده: غلامحسین ساعدی

ناشر: نگاه

موضوع: نمایشنامه فارسی

رده سنی: تمامی سنین

تعداد صفحات: 96

 

تعداد:
مقایسه

توضیحات

کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه) از بهترین آثار زنده یاد غلامحسین ساعدی در باب مرگ و زندگی، آگاهی و عدم آگاهی، خرافه و واقعیت، مستی و هشیاری و… است.

معرفی کتاب  آی با کلاه (نمایشنامه)

این کتاب قصه‌ی مردم محله‌ای را به تصویر می‌کشد که به خاطر سر و صداهای هولناکی که از یک خانه خالی از سکنه می‌آید ترسیده و در رابطه با این موضوع و اتفاقات مربوط آن بحث و جدل می‌کنند.

آی بی کلاه، آی باکلاه در حقیقت از دو پرده تشکیل شده، در پرده‌ی اول مردی بر روی تراس خانه‌ای متروک به تصویر کشیده می‌شود که به سبب آشنایی با اخلاق و عادات اهالی محل به آن‌ها تلقین می‌کند که دزدان و غارتگران در خانه کمین کرده‌اند، اما در آخر این قسمت از نمایش، هنگامی که پیرزنی فرتوت با عروسکی در دستش از خانه خارج می‌شود مردم می‌فهمند که سرشان کلاه رفته و فریب خورده‌اند.

آی بی کلاه آی با کلاه

 

در پرده‌ی دوم نمایش، به راستی عده‌ای دزد و غارتگر به همان خانه‌ی متروک هجوم می‌برند اما مردم با بی‌تفاوتی سبب می‌شوند تا مرد بر روی تراس به وسیله‌ی دزدان غارت شود. ساعدی در این پرده قصد دارد تا به شما بفهماند اگر روشنفکران بی‌تفاوت باشند و به مردم دروغ بگویند، جامعه به نابودی کشانده می‌شود.

از این کتاب مشهور، نمایشی با بازی عزت‌الله انتظامی و علی نصیریان در سال 1346 بر روی صحنه رفت که تاثیر بسیاری بر روی مردم گذاشت.

غلامحسین ساعدی بیشتر بشناسیم:

غلامحسین ساعدی در سال 1314 در شهر تبریز چشم به جهان گشود. او دکترای روانشناسی داشت و بیشتر شخصیت‌های آثارش اشخاص آسیب دیده و روان‌پریش بودند. ساعدی آثار نمایشی و داستانی خود را غالبا با اسم مستعار گوهر مراد به چاپ می‌رساند.

نخستین مجموعه داستان او در سال 1329 تحت عنوان شب نشینی باشکوه منتشر شد و بعد از آن آثار برجسته‌ی بسیاری را خلق کرد. ساعدی در سال 1364 در فرانسه دارفانی را وداع گفت و در کنار صادق هدایت به خاک سپرده شد.

در بخشی از کتاب  (نمایشنامه) می‌خوانیم:

محله‌ای نوساز در حاشیه‌ی شهر. صحنه‌، محوطه‌ایست که از تلاقی چند کوچه به وجود آمده. خانه‌ها همه تازه‌ساز است و خوش‌نما. طرف راست صحنه، خانه‌ای‌ست متروک و قدیمی با در و پیکر زمخت و دیوارهای خشتی. بیشتر پنجره‌های این خانه تخته‌کوب شده است.

در نبش این خانه، پنجره‌ی دراز و بی‌قواره‌ای‌ست که راه‌پله‌ها را روشن می‌کند. طرف چپ صحنه، دو خانه با دو در کنار هم و چند پنجره. خانه‌ی جلویی، بالکن دارد و پنجره‌ی بزرگی که درست رو به روی راه پله‌های خانه‌ی متروک قرار گرفته. عقب صحنه نمای خانه‌ی دیگری‌ست با چند پنجره و دری بزرگ.

نیمه‌های شب است. چند چراغ خواب از پشت چند پنجره پیداست.

تنها، چراغ خانه‌ای که بالکن دارد روشن است. ماه درآمده، نور ملایمی همه‌جا را پوشانده. در خانه‌ی رو به رو باز می‌شود، اول سر پیرمرد و بعد سر دختر از لای در پیدا می‌شود، هر دو وحشت‌زده‌اند. پیداست که تازه از خواب پریده‌اند.

پیرمرد «رب‌دوشامبر» مستعملی به تن دارد. چند لحظه با ترس و وحشت به خانه‌ی متروک خیره می‌شوند، گوش می‌خوابانند، پنجره‌ها را نگاه می‌کنند، هر دو مردّدند.

فهرست مطالب کتاب

شخصیت‌های نمایشنامه
آی بی‌کلاه
آی باکلاه

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب در یوتیوب

2- معرفی کتاب در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

غلامحسین ساعدی

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “آی با کلاه آی بی کلاه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.